اندیشهها و فلسفههای مختلف، در بستر تاریخی یک کشور شکل میگیرند که تأثیر و تاثرهایی از خود برجا میگذارند، اما از سوی دیگر قدرتها و نظامهای حاکم در میزان تأثیر و تأثر و جاودانگی یا بیاثر کردن آنها نیز نقش دارند. کتاب معروف سالهای اخیر با عنوان «فیلسوفان هیتلر» به هر دو نقش در بستر اندیشه آلمانی اشاره میکند و اینکه چه اندیشههایی در شکلگیری مانیفست یک حکومت فاشیستی نقش داشتهاند و این حکومت چه اندیشههایی را در نطفه خفه کرد و چه اندیشههایی را پروبال داد.ایوان شرات، فارغالتحصیل دکتری از کمبریج و مدرس این دانشگاه، در کتابی با عنوان «فیلسوفان هیتلر»، Hitler’s Philosophers درباره فلاسفهای مینویسد که با هیتلر شکوفا یا به حاشیه رانده شدهاند. این کتاب به خوبی نقش قدرتها را بر سیر اندیشهورزی در یک کشور نشان میدهد و اینکه چگونه قدرت حاکم میتواند یک اندیشه را مطرح کند و اندیشه دیگری را با همه تواناییهایش به حاشیه بکشاند؛ چنانچه بعد از گذشت ۸۰ تا ۹۰ سال هنوز زیر سایه آن قدرت گم باشد. فیلسوفانی که فاشیسم ساختندهیتلر معتقد بود یک نابغه فلسفی است. 1933 زمانی که او قدرت را در دست گرفت خودش را «فیلسوف پیشوا» (Philosopher Führer) نامید. او خودش را پیرو اندیشههای امانوئل کانت و فردریش نیچه میدانست. اما آنچه مسلم است اینکه آگاهی هیتلر از میراث فلسفی آلمان نصفه و نیمه و ناقص بود. او به یهودیستیزی کانت اشاره میکرد که مدعی شده بود «یهودیان حق زیست مستقل را ندارند.» امانوئل کانت کسی بود که روزگاری نوشته بود مذهب یهود در واقع اصلا دین نیست و یهودیان را بهعنوان یک ملت متقلب توصیف کرده بود. شرات مینویسد که بزرگترین متفکر عصر روشنگری (کانت) پایهگذار یک مبنای مشروع در فرهنگ اروپا میشود؛ مبنایی که براساس آن یهودیان به شکل بالقوه مجرم هستند. همچنین شرات توضیح میدهد چگونه ولتر، روشنفکر و فیلسوف بزرگ دیگر، نظریه پیش از آدمیت خود را ترویج میدهد؛ اساس این نظریه این است که یهودیان از بقایای گونهای از انسان هستند. فیلسوف محبوب دیگر هیتلر، نیچه بود، نگرش نیچه نسبت به یهودیان متناقض بود اما هیتلر به آنچه دوست داشت، ارجاع میکرد. او از لابهلای حرفهای نیچه به اندیشه لزوم کشتار برای «خیر جمعی» بسیار معتقد بود. چنانچه ایوان شرات در کتاب خود اشاره میکند منبع مورد علاقه دیکتاتور برای تکیهگاههای فلسفی، اندیشه اصلاح نژادی در داروینیسم اجتماعی ارنست هکل و هیوستون چمبرلین، یک انگلیسی عجیب و غریب که تابعیت آلمانی گرفته بود، بودند. هیچیک از اینها فلاسفه معتبری نبودند. فلسفه هگل میآموخت که انسانها را باید براساس قوانین تکامل مدیریت کرد و فقط باید به نژادهای شایسته حق بقا داد. هیتلر از این آموزه به این نتیجه رسیده بود که نژاد آریایی توانسته شایستگیاش را مقابل سیاهها و جهودها نشان دهد. چمبرلین هم وقتش را صرف ارتباط بین نژادها کرده بود. همچنین یکی از کتابهایی که هیتلر در سالهای اولیه حکومتش آن را تحسین میکرد و از ابعاد نژادپرستانه آن به نفع خود بهره میبرد، کتاب «گونهشناسی نژادی مردم آلمان» اثر هانس افکی گونتر، از شارحان نژادپرستی علمی بود.
این کتاب در هشتگ بهترین کتابهای فارسی سال ۹۶ #کتاب۹۶ قرار گرفته است.
فیلسوفان هیتلر
نویسنده: ايووان شرات
مترجم: حسين كاظمي يزدي
ناشر: رايزن
تاریخ انتشار: ۱۳۹۵
چاپ دوم
۳۲۰ صفحه