طی ماموریتی در استانبول بازرس برلاخ با تبهکاری شرطی میبندد: "انسان که مهرهی ظرنج نیست که جنایتکارها به دلخواه حرکتش بدهند. هر جنایتکاری زمانی دستش رو میشود." بعد از چهل سال، برلاخ _پیر و بیمار_ فرصتی پیدا میکند و باید این شرط را ببرد...
دورنمات در این رمان دنیایی آفریده است پر از هراس و امید، ابر و آفتاب، مرگ و زندگی.
قاضی و جلادش
نام اصلی: Der Richter und sein Henker
نویسنده: فردریش دورنمات
مترجم: محمود حسینیزاد
ناشر: نشر ماهی
تاریخ انتشار: ۱۳۸۳
۱۵۷ صفحه