بدون شک، در دنیا کمتر جانوری است که به اندازهی پنگوئنها، در بین مردم محبوبیت داشته باشد! و کمتر کسی هم هست که دلش نخواهد پنگوئنی در خانه داشته باشد، و یا... دستِکم یکی از آنها را از نزدیک ببیند! آقای پاپر، قهرمان داستان پنگوئنهای آقای پاپر آنقدر خوششانس است که نه یکی و دوتا؛ بلکه دوازدهتا پنگوئن در خانه دارد! باورتان میشود!؟ آقای پاپر، نقاش ساختمان، رویای خیلی بزرگی در سر داشت. دلش میخواست به سرتاسر دنیا سفر کند و دیدنیهایش را ببیند. اما بیشتر از همه، دلش برای سفر به قطب جنوب و دیدن پنگوئنها پر میزد. بهخصوص از زمانی که فیلمی دربارهی قطب جنوب و پنگوئنهایش دیده بود، بیش از پیش هوایی شده بود! اما میدانست رفتن به قطب جنوب، به این سادگیها نیست. کلی پول میخواهد، وقت آزاد میخواهد، و خیلی چیزهای دیگر... که او هیچکدامش را ندارد. تا آنکه...
یک روز پستچی درِ خانهاش را میزند، جعبهی خیلیخیلی بزرگی برایش میآورد. داخل جعبه،... باورتان میشود؟!... یک پنگوئن است! همین پنگوئن، برای خانوادهی پاپر همهچیز به ارمغان میآورد؛ از دردسر فراوان گرفته... تا یکعالمه هیجان، شادی، سرگرمی... و حتا شهرت!
کتاب پنگوئنهای آقای پاپر، برندهی چندین جایزهی معتبر از جمله جوایز زیر است:
برندهی دیپلم افتخار نیوبری (۱۹۳۹) | برندهی جایزهی لوئیس کروت شلف (۱۹۵۸) | یکی از صد کتاب ارزندهی قرن بیستم.
پنگوئنهای آقای پاپر
نویسنده: ریچارد اتواتر، فلورانس اتواتر
مترجم: پروین علیپور
ناشر: نشر چشمه
تاریخ انتشار: ۱۳۸۹
۱۲۹ صفحه