دندان به هم سایید و با لج گفت: اگه قدرشو میدونستی حالا نه فقط پسرعموت، همه کست بود. چی بگم که از بیلیاقتیت از دستمون پرید. عصبانی و برافروخته از حرفهای گزنده مادر، با دلخوری گفتم: همچین آش دهنسوزی هم نبود. مگه کجا رفته؟ یا رفته شمال یا رفته اروپا. فوق فوقش دو هفته دیگه برمیگرده. چقدر بیخودی شلوغش میکنین مامان. صاف زل زد توی چشمانم و با کلماتی شمرده و مؤکد گفت: علی رفته دبی، منتها نه برای مسافرت، برای همیشه، رفت تا اداره دفتر دبی شرکت پدرشو به عهده بگیره. دستم بیاختیار به دسته مبل استیل چسبید و پرده تاری یک آن جلوی چشمانم را پوشاند. علی رفته بود دبی؟ برای همیشه؟ علی رفته بود دبی، برای همیشه، علی رفته بود...
SKU: 9711/9789642865598
21,90€Price