یکی از فیلسوفان جایی گفته بود: مهمترین عاملی که انسانها را ناشاد میکند، جستجو برای شادی است! حرف عجیبی است، اما اگر با کمی تامل به آن نگاه کنیم، غیرمنطقی به نظر نمیرسد. تمام ما انسانها چیزهایی درون خود داریم که دوستشان داریم، و چیزهایی که دوستشان نداریم. در مورد جهان اطراف هم همینطوریم. این یک واقعیت همیشگی است. اما نحوهی مواجههی ما با این واقعیتها ممکن است رضایتمندی ما را خیلی کم و زیاد کند. کسی هست که همیشه در تکاپو است، کسی هست که همیشه در سکون است. اینها را دو سر طیف در نظر بگیرید. یک مرتاض هندو را، که به نظر میرسد هیچ چیزی برایش مهم نیست، و یک سهامدار والاستریت را، که به نظر میرسد از هیچ چیز نمیگذرد. هر دو شاد به نظر میرسند. پس چطور باید زیست؟ کتابهای خودیاری کمکمان میکنند تا با دانستن از تفکرات اندیشمندان و نویسندگان، روشنتر ببینیم و انتخاب کنیم. ایدهی مرکزی کتاب اوضاع خیلی خراب است، چنین چیزی است. اینکه جستجوی بیش از حد برای شادی، مانع شادبودن است. مارک منسن در این کتاب، با کمکگرفتن از فیلسوفانی مثل افلاطون و نیچه، و حتا دانشمندان نوروساینس مثل داماسیو، به ما کمک میکند تا حدی برای جستجو تعیین کنیم. او با ظرافتی خاص از نیچه کمک میگیرد تا مزایای رنج را به ما نشان دهد. نیچه، پس از بزرگترین شکست زندگیاش، تصمیم گرفت که رنج را با آغوش باز بپذیرد. تصمیم گرفت که رنج را به عنوان بخش از مسیر لذت، بخشی از مسیر سعادت برای ما تصویرکند. مارک منسن در این کتاب، سعی میکند امید ما را از دل رنجهای جهان اطرافمان بازیابی کند.
اوضاع خیلی خراب است
- نویسنده: مارک منسنمترجم: سمانه پرهیزکاریناشر: میلکانزبان اصلی: ادبیات انگلیسینوع جلد: شومیزتاریخ انتشار: 1403232 صفحهنوبت چاپ: 33عنوان اصلی: Everything Is F*cked: A Book About Hope