داستانهاي ایستگاه مرکزی فورا بکشید و بازی جامعه با آنچه در ایران به عنوان داستان پلیسی شناخته میشود کاملا تفاوت دارند. مثلا در داستان بازی جامعه اصلا خبری از کمیسر و کارآگاه و پلیس نیست. ماجرا این است که فردی در مقابل پول ماموریت دارد که زنی را به قتل برساند. ماجرای جالبی که اتفاق میافتد این است مقتول از اینکه قرار است به قتل برسد آگاه میشود. او فردی را که مامور قتل او شده پیدا میکند و با او به گفتگو مینشیند. اين داستان دیالوگ محور است. دیالوگهایی عمیق بین یک قاتل و فردی که قرار است به قتل برسد. همین مساله داستان را جذاب میکند. داستان ایستگاه مرکزی فورا بکشید هم ماجرایی از اواسط قرن بیستم را روایت میکند. محور اصلی داستان قاچاق پول و پولشویی در کشورهای اروپایی است. افرادی هستند که اجیر میشوند تا جنایتهایی را انجام بدهند و افرادی هم هستند که در قاچاق فعالیت دارند. همه روابط این شبکه رمزگذاری شده و مرموز است. شخصیت راوی که این داستان را نقل میکند از پیچیدگی این شبکه حیرت میکند و از اینکه پشت سر هر چیزی که کشف میکند، یک ماجرای پیچیدهتر وجود دارد.
ایستگاه مرکزی فورا بکُشید/بازی جامعه
نویسنده: لئوناردو شیاشا
مترجم: نادیا معاونی
ناشر: نشر کتاب خورشید
داستان کوتاه
چاپ اول: ۱۳۹۱
۸۰ صفحه