دایی وانیا ، دانشمندی میان مایه و متظاهر، سالهاست که با جان کندن دخترش سونیا و برادر زنش ایوان که ادارة ملکی را از زن مرحومش به میراث برده به عهده دارند، زندگی بی دغدغهای را میگذراند. سربریاکوف حالا با یلنا، دختر جوانی که مجذوب شهرت او شده، ازدواج کرده است. بیقراری یلنا و خودخواهی سربریاکوف کار اداره ملک را مختل میکند و این اوضاع متشنج وقتی به اوج خود میرسد که سربریاکوف اعلام میکند میخواهد ملکش را بفروشد و در شهر زندگی کند.
دایی وانيا
نویسنده: آنتوان چخوف
مترجم: هوشنگ پیرنظر
ناشر: نشر قطره
نمایشنامه
چاپ اول: 1391
110 صفحه