این رمان گفتوگوی دو شخصیت، الیاس نخله و منصور عبدالسلام، است که در قطاری همسفر هستند. الیاس در روستایی میزیسته و درختانش خشک میشود. بخشهایی از این سرگذشت واقعی و بخشهایی از آن در دنیای خیالی است؛ یعنی نویسنده این بخش را در قالب رئالیسم جادویی نوشته است. منصور عبدالسلام در بخش دوم و راوی کتاب است. او حدودا ۳۵ساله است و از کارهایش سخن میگوید و در نهایت به قتل مرزوق اشاره میکند. عبدالسلام بعد از اخراج از دانشگاه با شکستهای مختلفی مواجه میشود. منیف در این رمان، مانند بیشتر آثار خود، راوی درهمشکستگی، ناامیدی و فروپاشی آدمها زیر بار اجبارهای خودکامگان است. او از دغدغههای انسان معاصر عرب برای آزادی، امکان مشارکت در ساخت جامعه و امرار معاش و رؤیای آیندهای مینویسد که به واسطه شرایط اجتماعی و مسائل سیاسی بیجان و خالی از تصور امکان شده است. این نویسنده شهیر عرب در رمان خود دو شخصیت نوعی از نسل پس از جنگ جهانی دوم را به صحنه میآورد که تجارب زیسته و ذهنیتی متفاوت دارند، اما در یک مورد با هم مشترکاند: غربت در وطن.
درخت ها و قتل مرزوق
- نویسنده: عبدالرحمن منیفمترجم: موسی اسوارناشر: انتشارات هرمسزبان اصلی: ادبیات عربینوع جلد: شومیزقطع: رقعیتاریخ انتشار: 1401422 صفحهنوبت چاپ: 1عنوان اصلی: الاشجار و اقتیال مرزوق