داستان پیشِ رو به زمانی برمیگردد که بشر هنوز وسایل راحتی مدرن را ابداع نکرده بود و از رفاه امروزی برخوردار نبود. نه مسابقات تلویزیونی وجود داشت، نه اتوموبیلهایی با کیسهی هوا و نه فروشگاههای زنجیرهای. حتی تلفن همراه در آن زمان هنوز ناشناخته بود. در عوض، مثل همیشه، پس از بارش باران، رنگینکمان بود و همچنین مربای زردآلو با دانههای بادام و گاهگاهی آبتنی های نیمهشب. و همهی چیزهایی از این قبیل که حتی در این روزگار هم مورد علاقهی ما هستند. افسوس که غم عشق و تب یونجه هم وجود داشت، که هنوز درمان مؤثری برای آنها پیدا نشده است. تومِک صاحب تنها خواربارفروشی دهکده است. خواربارفروشیای که همهچیز دارد. اما یک روز دخترکی به دهکده میآید و از تومک چیزی میخواهد که ندارد: آب رودخانهی کجار که به گفتهی دخترک در مسیر معکوس جریان دارد و آبش جلوی مردن را میگیرد. دخترک از آنجا به جستجوی رودخانهی کجار میرود و تومک هم پس از مدتی دهکده را ترک میکند تا به دنبال او بگردد…
رودخانه واژگون1: تومک
- نویسنده: ژان کلود مورلوامترجم: نوید اعطار شرقیناشر: محراب قلمزبان اصلی: ادبیات فرانسوینوع جلد: شومیزقطع: رقعیتاریخ انتشار: 1403184 صفحهتیراژ: 1100نوبت چاپ: 3عنوان اصلی: The river upside down