داستان «عکس فوری» این مجموعه اینگونه آغاز میشود:
«یولیا با دقت و وسواس زیاد خود را آرایش کرد. برای او عکس پاسپورتش خیلی مهم بود. اما از آنجا که از عکس گرفتن بدش میآمد، به یک کابین عکس فوری رفت. نزدیکترین دستگاه خودکار عکس فوری در مرکز خرید بود. جای خوبی نبود ولی خوب کمتر به چشم میآمد. همانطور که حدس میزد، کسی درون اتاقک نشسته بود. از زیر پرده کشیده اتاقک، او دو ساق پا با جوراب نایلونی و درون کفش ورزشی را میدید. یولیا نگاهی به آیینه بیرون انداخت و متوجه شد که باید آرایش خود را تجدید کند. اما اصلا فرصت بازکردن کیفش را نیافت. زن درون کابین از اتاقک بیرون پرید و کیف را قاپید و پا به فرار گذاشت...»
عکس فوری
نویسنده: کارستن کلمان
مترجم: ناصر زاهدی
ناشر: نشر جهان کتاب
داستان بلند
چاپ اول: 1391
128 صفحه