براي شناختن فلسفه كانت، نخست بايد با زمينهاي كه براي فهميدن آن لازم است، آشنا شد. اگر دقيقتر شويم، همه تاريخ فلسفه پيش از كانت را بايد چنين زمينهاي بشمريم. اما اين كتاب كه در سه بخش عرضه ميشود، با فلسفه نزديك به زمان كانت يعني فلسفهاي كه به نام جديد يا فلسفه دوران چهارم، ناميده شده است، آغاز ميگردد. بخش دوم پس از گزارشي از زندگاني و نوشتههاي كانت، به بيان فلسفه او، بر بنياد گزارش چهار كتاب اصلي وي كه در برگيرنده تمامي فلسفه نقادي است، اختصاص يافته است. در بخش سوم پيدايش دگرباره دگماتيسم در سيستمهاي ايده اليسم و ماترياليسم و چگونگي برپا شدن آنها بررسي ميشود و پس از برشمردن ويژگيهاي دگماتيسم و فلسفه و نشان دادن ناسازگاري ذاتي آن دو، اين پرسش به ميان ميايد كه راه يافتن دگماتيسم به فلسفه چگونه ممكن است. در پايان كتاب، با بازنگري معناي فلسفه، بويژه در پرتو روشنگريهاي كانت و فيلسوفاني مانند ياسپرس، به روشن كردن اين نكته پرداخته ميشود كه با آنكه سوداي دست يافتن به شناسايي مطلق و حقيقت يقيني، سودايي است دست نيافتني، اما همين شور شناسايي و رويارويي با مشكلات ناگشودني فلسفي است كه شكفتگي هستي اصيل انساني را در پي ميآورد.
