تصویرِ خالی. پروا نیازی در نقش ِ شیدا شباهنگ ــ اشکی گوشهی چشم ــ با چهرهی گِلآلوده و خونین، سَرْاسیمه و نَفَسزنان واردِ تصویر میشود؛ چون جانوری با همهی طبیعتِ خود گوش میدهد و به هر سو مینگرد که شاهدی آن دُوروبَر نباشد. رو میگردانَد و به سواریِ خود مینگرد. ــ تصویرِ سواریِ قراضهی تصادفکرده، کنارِ پرتگاه، با درِ صندوقْ عقبِ بالازده. تصویر به سوی صندوقِ عقب پیش میرَوَد. به نظر میرسد دستی خونآلود از صندوقِ عقب درمیآید که میخواهد خود را از آن جای تنگ بیرون بِکشد. صدای زنگِ تلفنِ همراه. پروا نیازی در نقش ِ شیدا شباهنگ ــ چون مُجرِمی که ناغافل مُچَش را گرفته باشند ــ تُند رو برمیگردانَد و با دستپاچگی گوشیِ همراهَش را درمیآوَرَد؛ هراسان به شمارهبین مینگرد؛ با خشم زیرِ لب میغُرّد ــ شیدا شباهنگ: پس بالاخره راش انداختی! صدای تورنگِ مازنی: تا کی باید منتظر شَم؟ نکنِه با کسِ دیگهای قرارِ بهتری داشتهیین؟ شیدا شباهنگ: [ خشمگین فریاد میکنَد] آره ــ با یه جسد!
لبهی پرتگاه: فیلمنامه
- نویسنده: بهرام بیضاییناشر: روشنگران و مطالعات زنانزبان اصلی: ادبیات فارسینوع جلد: شومیزقطع: رقعیتاریخ انتشار: 1398156 صفحهتیراژ: 2000