تاب مرداب، خشونت را دلقکی کرده در داستان که با تمام وجود اضمحلال خودش را به رخ میکشد. نوشتن از مرداب تمام شدنی به نظر نمیرسد. تمام تشبیهات فارغ از ایجاد تصویر، ارتباطات زنجیرواری به قصد تولید معانی را در بر دارند. مرداب اگر چه که مرداب است اما مرداب در این کتاب برای خودش دریایی است متلاطم. اتفاقات ریز و درشت و شخصیتهای قابل لمس و متصور شونده با ساختاری محکم که پینهقلمی ایشان را به رخ میکشد.مرداب خوانی آدم را اسیر میکند و دلش به هیچ وجه نمیخواهد داستان تمام بشود. داستانی با آن همه دنیا جزئیات حیف میشود تمام شود. دنیای منظمی که اغنمی بزرگ آفریده است با آن همه قاعده و رابطه و منطق نباید تمام شود. به دنبال رستاخیزی گشتن آدم را وسوسه میکند اما پایانبندی محکم این امید را هم با خودش پایان میدهد و مرداب میگوید: «همین جا بمان. تنها هستم، تنهای تنها.»
مرداب
- نویسنده: رضا اغنمیناشر: نشر مهریزبان اصلی: ادبیات فارسینوع جلد: شومیزقطع: رقعیتاریخ انتشار: 1395370 صفحهنوبت چاپ: 2