ببينم آقاكلاغه، تو تا حالا دل هم دزديدي؟ مليكا چون از شب ميترسد قرار ميشود روز بروند دزدي. گربه ميگويد: «آخه مگه روز هم كسي ميخوابه كه ما بريم دلش رو بدزديم؟» كلاغه ميگويد: «من يكيرو ميشناسم كه نويسندهس. شبا بيداره، صبحا ميخوابه.»
ملیکا و گربهاش 2(غول دَه كله)
نویسنده: سیدنوید سيدعلي اكبر
ناشر: نشر افق
کودک و نوجوان
چاپ اول: 1389
64 صفحه