هر کدام از بچه های کوچه که به سربازی اعزام می شد پیش خودم می گفتم : یعنی کوچه به نام او می شود؟ اگر اسم قشنگ و با معنی داشت بدم نمیامد کوچه به نامشان بشود و بعد می گفتم: استغفر الله جوان مردم! اما وقتی یکی که اسمش صفر قلی کوهی بود رفت سربازی هزار تا صلوات نذر کردم که سالم برگردد. فکر کردم به به کوچه ی خلبان شهید سرگرد امیر زمانی! یا علی! چه عظمتی…. هیچ کدام از کوچه های این اطراف تا آنجا که من می شناختم امیر خلبان شهید نداشت. ما اولین و شاید تنها کوچه ای می شدیم که اسم یک سرگرد خلبان آن هم خلبان فانتوم رویش باشد. هر وقت که سالگرد شهادت هر کدامشان بود جام گل کوچک بین کوچه ها می گذاشتند به نام همان شهید. اما تیم کوچه ی صمصام را بازی نمیدادند.
کوچه صمصام
- نویسنده: حمیدرضا نجفیناشر: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانانزبان اصلی: ادبیات فارسینوع جلد: شومیزقطع: رقعیتاریخ انتشار: 1396104 صفحهتیراژ: 5000نوبت چاپ: 1