فاطمه باباخانی:
اکنون در بیستوچندسالگیام، فکر که میکنم، میبینم حتا اگر اهل یک جای دیگر دنیا بودم ـ شاید قطب شمال ـ باز یک روز، شهرزاد درونم، واوبهواو همین قصهها را روایت میکرد برای مردمش، دور آتشی کهن، بهرسمی دیرینه وقتی زنان قبیلهاش پوست روباه را کوک میزدند برای تن دخترانشان با دستهایی که بوی ماهی نمکسود میداد.
اکنون که فکر میکنم، میبینم شبیه مادرم، شبیه مادران مادرم، شبیه شجرهٔ مؤنث هر زن که قرنها زیسته، شهرزادم.....
یک روز ارس گردم
نویسنده: فاطمه باباخانی
ناشر: نشر افراز
داستان کوتاه
چاپ اول: 1391
112 صفحه