در کتاب «اگر تو بودی چه می‌کردیِ؟» دکتر گریگوری استاک، به دنبال پرسش‌های عجیب‌وغریب نگردید. اینجا پرسش‌هایی درباره خودتان را خواهیدیافت. پرسش درباره ارزش‌ها، اعتقادات و همچنین زندگی، عشق، ثروت، عواطف، شرافت، سخاوت، غرور و مرگ.
این پرسش‌ها می‌توانند جاده‌ای باشند به سوی رشد شخصی، ابزاری باشند برای تعمیق رابطه‌ها، راهی سریع باشند برای شناختن غریبه‌ها، یا صرفاً یک سرگرمی باشند.
این پرسش‌ها مسائلی را افشا می‌کنند که مستلزم واکنشی عمیق و فردی است. حال آنکه اگر در جمع مطرح شوند، بسیار محرک خواهندبود. حیرت خواهیدکرد که این پرسش‌ها در تسریع بحث‌های غیرعادی و باارزش تا چه حد مؤثر خواهندبود.
ما غالباً از طرح پرسش‌هایی که عجیب یا غیرمنتظره به‌نظرمی‌رسند، اجتناب می‌کنیم. در حالی که همین پرسش‌ها هستند که راه را بر تفاهم و صمیمیت می‌گشایند. مردم وقتی با فرد پی‌گیری مواجه می‌شوند که حقیقتاً مایل است به حرف‌هایشان گوش کند، معمولاً بی هیچ رنجشی علاقه‌مند می‌شوند دربارهٔ چیزهای مهمی که در ذهن دارند، حرف بزنند.
در این کتاب به قدر کافی پرسش هست که به شما امکان دهد موضوعاتی را که از طرح آنها خجالت می‌کشید، از موضوعاتی که به سمتشان کشیده می‌شوید جدا کنید. ما معمولاً نسبت به پرسش‌هایی واکنش شدید نشان می‌دهیم، که به تضادهای حل‌نشدهٔ درونمان مربوط می‌شوند. بنابراین شاید پرسش‌هایی که از طرحشان اجتناب می‌کنید، همان‌هایی باشند که باید بیشتر به آنها بپردازید.
نمونه‌ای از پرسش‌های کتاب:
به نظر شما صد سال دیگر دنیا جای بهتری خواهد شد، یا جای بدتری؟
آیا حاضرید یک میلیون دلار بگیرید و کشورتان را ترک کنید و تا پایان عمر به آن برنگردید؟
آیا حاضرید به خاطر کسی که عمیقاً دوستش دارید به کشور دوردستی بروید، با علم به این که دیگر نخواهید توانست دوستان و خانواده تان را دوباره ببینید؟
اگر قرار بود همین امشب بمیرید، بی آنکه با کسی در ارتباط باشید، بیشتر از همه افسوس چه چیزی را می خوردید که همیشه می‌خواستید به شخص خاصی بگویید؟ چرا تا به حال به او نگفته‌اید؟