روژه ویتراک
فرانسوی، نمایشنامه نویس

روژه ویتراک (۱۸۹۹-۱۹۵۲)، شاعر و نمایشنامهنویس فرانسوی در بخش پَنساک فرانسه به دنیا میآید و در سال ۱۹۱۰ عازم پاریس میشود. ویتراکِ جوان با مطالعهی آثار لوترِآمون و آلفرد ژاری و تحت تأثیر مکتب سمبولیسم، به شعر و تئاتر روی میآورد. او در آوریل ۱۹۱۷ در مانیفست دادائیستِ سن ـ ژولین ـ لو ـ پوور شرکت میکند و به همراهِ مارسل آرلان، رُنه کرُوِل، آندره دوتِل و ژُرژ لَمبور مجلهی ماجرا را منتشر میکند؛ مجلهای که نخستین نمایشنامهی ویتراک تحت عنوان «نقاش» در آن به چاپ میرسد. در سال ۱۹۲۲ رابطهی دوستانهای میان او و آندره برتون برقرار میشود و ویتراک به واسطهی این رابطه و در پیوند با جنبش سورئالیسم، در انتشار اولین شمارهی مجلهی انقلاب سورئالیست با برتون همکاری میکند. روژه ویتراک از رهگذر شعر به ادبیات میرسد: در برخی از مجموعههایش چون «شقاوتهای شب»، «شناختِ مرگ»، «فُکاهیها» و «فانوسِ سیاه»، بُعد خیالانگیزِ اثر، نوشتاری غریب و قطعه قطعه شده را پدید میآورد که نیروی محرکهی آن نوعی تمایل به امرِ غیرمترقبه و نادر بودنی است که همواره از ویژگیهای منحصر به فردِ سبکِ نگارش اوست. در سال ۱۹۲۶ ویتراک به همراه آنتونن آرتو برای "برآورده ساختن شدیدترین نیازهای ذهن و تخیل"، تئاتر آلفرد ژاری را تأسیس میکند. پس از مدتی، روابط ویتراک با سورئالیستها و به ویژه آندره برتون سست شده و در پایان سالهای ۱۹۲۰ به همراه آرتو از گروه اخراج میشود. بعضی از نمایشنامههای ویتراک که در تئاتر آلفرد ژاری خلق شدند عموماً به عنوان شاهکارهای تئاتر سورئالیست شناخته میشوند و از آن میان میتوان به درامِ «اسرارِ عشق» (۱۹۲۷) اشاره کرد که ترکیبی است از طنز و اِروتیسم، و یا نمایشنامهی «ویکتور یا حُکمفرماییِ کودکان» که هجوِ نیشدارِ همسانخواهیِ (کُنفورمیسم) بورژوایی است: این نمایشنامه در سال ۱۹۲۸ توسط آنتونن آرتو و خودِ روژه ویتراک در کُمدیِ شانزهلیزه به روی صحنه رفت. نمایشنامههای وی ـ از کُمدیهای بولوار تا تراژدیهای درونی ـ چیزی بیش از کنجکاویهای ساده هستند؛ آنها اصولِ نظم و وحدتِ ناسازگار با "منطقِ" ورطههای غیرعقلانی را به طور جدی زیر سؤال میبرند. به علاوه، ویتراک با استفاده از همزیستیِ ریشهییِ امرِ خندهدار و امرِ هولناک، به سرعت نقشِ زمینهسازِ تئاتر ابزورد را در صحنهی تاریخِ ادبیات پیدا میکند. او در «غیرمنتظره» (۱۹۳۴)، علم، ازدواج، ارتش، مذهب، کار، خانواده و میهن را به مثابه ابزارهایِ اجتماع، از هر جهت تقبیح میکند. «دوشیزگانِ پهنهی دریا» (۱۹۳۸) درامی با محوریت تحلیل روانشناسانه است. ویتراک در نمایشنامههای «گُرگ ـ انسان» (۱۹۳۹) و «شمشیرِ پدرم» (۱۹۵۱) بار دیگر به مضحکه روی میآورد. اجراهای این آثار بدون کسب موفقیتی چشمگیر صحنهها را ترک میکنند، اما اجرای مجدد «ویکتور یا حکمفرماییِ کودکان» در سال ۱۹۶۲ به کارگردانیِ ژان آنوی، موجب شهرت فراوانِ ویتراک پس از مرگاش میشود.
با پذیرفتن خطر خلق آثاری که اغلب مورد غفلت قرار میگیرند، روژه ویتراک، این خالق حقیقیِ دگردیسیها و این مسحور دنیایِ کودکی، با رهاسازیِ شخصیت خلاقاش و با طراوتی بیانتها، آموزههای تحمیلیِ مدرسه را زیر پا میگذارد.
جملات منتخب

I'm a paragraph. Click here to add your own text and edit me. It's easy.
یادداشتها
کتابها

Heading 5

Heading 5

Heading 5
