top of page

آلبر کامو، زندگی، جایگاه ادبی و ادبیات فلسفی

آلبر کامو (Albert Camus)، یک نویسنده، روزنامه­نگار، رمان نویس، نمایشنامه­نویس و خالق یادداشت­های فلسفی و برنده جایزه نوبل فرانسوی – الجزایری بود. وی نه بدلیل تحصیل فلسفه و نه بعنوان یک فیلسوف حرفه­ای بلکه از طریق فعالیت خسته ناپذیر و انتشار یادداشت­‌ها و سخنرانی­‌هایش، تأثیرات بسیار مهمی در سطح وسیعی از مسائل انسانی از جمله فلسفه اخلاق بر جای گذاشت. این مسائل مورد اشاره و بحث کامو، موضوعاتی متنوع از تروریسم و خشونت سیاسی تا خودکشی و مجازات مرگ را شامل می‌­شود. در سال ۱۹۵۷ زمانی که وی برنده جایزه نوبل گردید، کمیته انتخابی نوبل دلیل این انتخاب را تلاش پیوسته نویسنده در «برجسته کردن موضوع وجدان بشری و لزوم احیاء دوباره آن» و پیشرو بودن نویسنده در استفاده از ادبیات بعنوان وسیله­ای مؤثر در طرح و بسط اندیشه­های فلسفی و حقایق اخلاقی عنوان نمود. حرکتی که نه تنها در نسل معاصر کامو تأثیرگذار بود بلکه حتی تا امروز نیز اثرات آن قابل مشاهده می‌باشد. زمانیکه وی در سال ۱۹۶۰ در یک حادثه غم انگیز رانندگی جان خود را از دست داد، وی در بالا‌ترین جایگاه حرفه­ای خود بعنوان یک رمان نویس، طراح نمایشنامه­هایی برای تئا‌تر، فیلم و تلویزیون بود و همواره در تمامی آثارش بدنبال راه حلی برای گشودن معضلات عذاب آور سیاسی سرزمین مادری خود الجزایر بود. 

این زندگینامه سعی دارد در چندین بخش مجزا بخشهای مهم زندگی و فعالیت البر کامو را تشریح کند: 

زندگی: 

 آلبرکامو نویسنده، در ۷ نوابر ۱۹۱۳ در موندوی دهکده­ای کوچک نزدیک بندر بون که امروز بنام عنابه خوانده می‌­شود در شمالی­‌ترین نقطه الجزایر تحت سلطه فرانسه‌زاده شد. دومین فرزند یک کهنه سرباز ومنشی یک شرکت حمل و نقل شراب بنام لوسین آگوست کامو وکا‌ترین ماری کاردونا که خانه دار و کارگر پاره وقت کارخانه بود، محسوب می‌­شود. (توجه: اگرچه کامو خود معتقد بود که پدر وی از نسل اول مهاجران به الجزایر از اعقاب آلزاسی‌ها است، در عین حال یک پژوهشگر زندگینامه کامو به نام هربرت لوتمن (Herbert Lottman) معتقد است که ریشه خانواده کامو از اهالی بندر بوردوهستند واولین فرد از خانواده کامو که به مقصد الجزایر کوچ کرده است در اصل جد پدری کامو می‌­باشد که در اوایل قرن ۱۹، بعنوان بخشی از موج اول مهاجران اروپایی وارد مناطق شمال آفریقا شدند). 

مدت زمان کوتاهی پس از فاجعه جنگ جهانی اول، و زمانیکه کامو کمتر از یکسال داشت پدر او مجدداً به خدمت فرا خوانده شد و در ۱۱ اکتبر ۱۹۱۴ بر اثر جراحات حاصل از انفجار در اولین حمله‌ای که به منطقه مارن در شمال فرانسه شد، کشته شد. تنها چیزی که از پدر در خاطر وی مانده بود صحنه­ای بود که پدرش پس از اینکه شاهد یک مراسم اعدام بود به شدت بیمار گشت. این حادثه که در قالب یک افسانه در رمان کامو به نام «بیگانه» و همچنین در یادداشت­های فلسفی وی تحت عنوان «تاملاتی درباره گیوتین» مورد اشاره قرار گرفته، به شدت کامو را تحت تأثیر قرار داده و زندگی وی و مخالفت دائمی وی با مجازات مرگ را تا پایان عمر سبب شد. 

پس از مرگ پدر، کامو به همراه مادر و برادر بزرگ­ترش به الجزیره نقل مکان کرده و در آنجا به همراه عموی مادری و مادر بزرگش در طبقه دوم خانه مخروبه و تنگی در محله کارگر نشین بلکور ساکن شدند. 

مادر کامو کا‌ترین که بی‌سواد و کمی هم مشکل شنوایی داشت و از مشکل گویش نیز رنج می‌­برد در یک کارخانه مهمات سازی بعنوان کارگر و همچنین خدمتکار در منازل مردم کار می‌­کرد تا بتواند خانواده را اداره کند. در اولین اثری که پس از مؤلف تحت عنوان «نخستین انسان» از کامو به چاپ رسیده است، وی این دوران را ترکیبی از رنج و عاطفه توصیف می‌­کند. وی به روشنی شرایط یک زندگی سرشار از فقر شدید (زندگی در یک آپارتمان سه اتاقه بدون حمام و آب لوله کشی و بدون برق) را تشریح می‌­کند و در کنار آن نیز صحنه­هایی از عوامل تسکین دهنده این رنج را که این زندگی را قابل تحمل­‌تر می‌­کرد از جمله رفتن به شکار، گردش­های خانوادگی، بازیهای کودکانه و زیبایی­های طبیعی حاصل از نور خورشید، ساحل دریا و کوه‌ها و صحرا را به رشته تحریر درآورده است. 

کامو وارد مدرسه عمومی محلی شد و در آنجا برای اولین بار در مواجهه با مربیانی قرار گرفت که فرا‌تر از یک معلم صرف بودند و توانستند استعداد پسر جوان را شناخته و احیاء کنند. یکی از این مربیان که نقشی پدرگونه را در زندگی او بازی کرد دنیای جدیدی را به او معرفی کرد که در آن تاریخ و ادبیات وجود داشت و توانست تصویر جدیدی فرا‌تر از خیابانهای خاکی محله بلکور و محله کارگرنشین فقرا را برای وی ترسیم کند. در این میان وی بعنوان فرزند یک کهنه سرباز که زندگی­اش بستگی زیادی به کمک­های عمومی داشت، در عین حال دچار مشکلات مکرر سلامتی نیز بود، ناگهان خود را بعنوان یک دانش آموز واقعی باور کرد و ناگهان موفق به استفاده از یک بورس تحصیلی برای ورود به دبیرستان برگزیده (Grand lycee) گردید. این دبیرستان در منطقه مشهور قصبه (Kasbah) واقع بود که به او این امکان را می‌داد که با جمعیت­های بومی مسلمان نیز آشنا شود و زمینه فهم و کار کردن روی ایده بیگانه و غیر خودی را در ذهن وی فرآهم آورد. 

در طی دوران دبیرستان، وی با ولع تمام شروع به خواندن آثار بزرگانی از قبیل آندره ژید، پروست، برگسون، ورلن و دیگران نمود. زبان انگلیسی و لاتین را آموخت. دراین دوران علاقه عجیبی و ماندگاری را نسبت به ادبیات، هنر، تئا‌تر و فیلم در خود پدید آورد. او همچنین از ورزش بویژه فوتبال لذت می‌­برد آنچنانکه (او در مورد اولین تجربه دروازه بانی خود) چنین نوشت: «من آموختم که یک توپ هرگز از مسیری که پیش بینی می‌­کنی به سویت نمی‌­آید، این ایده بعد‌ها بویژه پس از مهاجرت به سرزمین اصلی فرانسه به من بسیار کمک کرد چرا که در انجا نیز هیچ کسی رو بازی نمی‌­کرد». در این دوران بود که کامو اولین آثار حمله حاصل از بیماری سل را مشاهده کرد. بیماری که مدت‌ها وی را آزار می‌­داد. 

تا سال ۱۹۳۲ او مدرک لیسانس خود را گرفته بود. قبل از این تاریخ او در ماهنامه ادبی سود (جنوب) (Sud)، مقاله می‌­نوشت و مشتاقانه بدنبال یک شغل بعنوان روزنامه­نگار، هنرمند یا تحصیل در مقطع بالا‌تر بود. چهار سال بعدی (۳۷-۱۹۳۳) مقطعی بسیار پرتراکم برای وی بود. چرا که او وارد کالج گردید و همزمان یک دو جین شغل داشت. با اولین همسرش سیمون هی (Simone Hie) ازدواج کرد، طلاق گرفت وموقتاً به حزب کمونیست پیوست و دوران فعالیت حرفه­ای خود را به عنوان نویسنده تئا‌تر و کارگردان تئا‌تر شروع کرد. اما در میان مشاغل متعددی که کامو داشت یکی از ان‌ها که شامل ثبت داده­های هوا‌شناسی و همچنین ثبت نامه­های اداری و تحصیلی در یک مرکز اداری بودو در اصل تصور اینکه وی همزمان با این مشاغل خود مفاهیم مشهور و تأثیر گذار خود همچون مفاهیم مشهور موجود در مجادلات سیزیفی و همچنین مبارزات پی گیر و بی‌امان خود را که از طریق طرح مفهوم پوچی جهت تغییر تصویر جهان پیرامون خود با جدیت ادامه می‌­داد کمی عجیب می‌­نماید. 

در سال ۱۹۳۳ کامو جهت اخذ دیپلم عالی مطالعاتی در رشته فلسفه، جامعه‌شناسی و روان‌شناسی وارد دانشگاه الجزیره گردید. در سال ۱۹۳۶ او به همراه تعدادی دیگر از جوانان پیشرو جزو هیأت موسس گروه تئا‌تر کارگری گردید و در این قالب بصورت حرفه­ای در جهت اجرای تئاترهایی با گرایش چپ اقدام نمودند. کامو در این گروه همکاری گسترده­ای بعنوان بازیگر، کارگردان، نویسنده دیالوگ، نیز فعالیت می‌­کرد. همچنین اولین نمایشنامه چاپ شده‌اش با نام شورش در آستوریا در این زمان چاپ شد. نمایشنامه­ای که موضوع آن مربوط به کارگری بدشانس در دوران جنگ داخلی اسپانیا بود. در‌‌ همان سال وی مدرک خود را گرفت و پایان نامه خود را ارائه داد که موضوع آن مطالعه‌ای در مورد تاثیر فلوطین و نوفلوطینی‌ها بر افکار و آثار سنت آگوستین بود. 

در طی سه سال بعد او سعی کرد انرژی خود را صرف اثبات خود بعنوان نویسنده، روزنامه­نگار و یک متخصص تئا‌تر کند. پس از سرخوردگی شدید و سرانجام اخراج از حزب کمونیست او مجدداً مجموعه هنری خود را راه انداخت و آنرا تئا‌تر تیمی نامید. این تغییر نام در اصل تأکیدی بر درام کلاسیک و اصول زیبایی‌شناسانه نوآورانه و آوانگارد و یک تغییر جهت از مسیر سیاستهای کارگری و تبلیغات سیاسی بود. در سال ۱۹۳۸ او به گروه نویسندگان روزنامه جدید جمهوری الجزایر پیوست که یادداشت­های وی بعنوان گزارشگر و تحلیل گر در مورد کلیه مسائل معاصر و روزمره اروپایی از ادبیات تا سیاست را چاپ می‌­کرد. در این دوران بود که او برای اولین بار ۲ تا از آثار ادبی خود را به نام پشت و رو یا که مجموعه­‌ای از پنج نوشته با موضوعات فلسفی و زندگی نامه شخصی وی بود، که در سال ۱۹۳۷ منتشر شد و دیگری نیز به نام عیش یا که مجموعه­ای بود از نوشته­های شاعرانه وتغزلی در مورد ایده­‌ها و آرزوهایی که وی در مورد وضعیت سیاسی و فلسفی در مورد منطقه مدیترانه و شم

Comentarios


آلبر کامو

نشر ماهی

5,90€

614034_103e8f4ab0ae4536a38b319d3eb437ed~

محصولات جدید

Image-empty-state_edited.png
نشر چشمه

9.9$

Image-empty-state_edited.png