ناصر غیاثی
ترجمه و انتشار ادبیات کلاسیک فارسی، بویژه شعر شاعران نامداری چون حافظ و سعدی و خیام و مولوی و فردوسی در آلمان از سابقهای دیرینه برخوردار است اما در سالهای اخیر توجه ناشران معتبر و بزرگ آلمانی به ترجمه و انتشار ادبیات معاصر، بویژه ادبیات داستانی فارسی رشد چشمگیری داشته است. این آثار تنها دربرگیرنده رمانها و داستانهایی نیست که زیر عنوانهایی چون «مدرن» و «ادبیات نخبهگرا» دستهبندی میشوند، بلکه شامل آن دسته از آثاری نیز هست که اصطلاحاً از آن به عنوان «ادبیات عامهپسند» یاد میکنند، گو که استقبال خوانندگان آلمانی زبان از این گونه آثار نسبت به دیگر آثار بیشتر بوده است.
انتشاراتی پ. کیرشهایم در مونیخ با سابقهای بیش از سی سال در عرصه نشر یکی از معدود ناشران آلمانی است که طی سالهای اخیر به انتشار ترجمه آثار نویسندگان ایرانی همت گماشته است. از این رو گفتگو با پتر کیرشهایم، مدیر این انتشاراتی شاید منبع مناسبی باشد برای دریافتن چند و چون و ساز و کار انتشار ادبیات داستانی ایران در آلمان.
آقای کیرشهایم در پاسخ به این پرسش که چگونه به فکر انتشار ترجمه و انتشار ادبیات معاصر ایران افتاده است، ضمن برشمردن دلایل خانوادگی از قبیل «سفر پدر و مادرم به ایران در پنجاه سال پیش و ازدواج خواهرم با یک مرد ایرانی» یکی دیگر از علتهای جلب شدن توجهاش به ادبیات معاصر فارسی را «مناقشات سیاسی در مورد انرژی هستهای، جنگ ایران و عراق و مسئله فلسطین» میخواند.
او میگوید: «از دید من مناقشه دایمی ایران و آمریکا بازتابی است از زشتی مناقشه آمریکا و عراق و اساسا سیاست ایالات متحده که عبارت است از ناآگاهی فاجعهبار آمریکا در مورد فرهنگهای خاور نزدیک به مثل در مورد افغانستان و خیلی پیشتر از اینها در مورد ویتنام و پیگیری ِ لجوجانه علایق اقتصادی و ژئوپولتیک. این روزها بار دیگر شاهد همین رفتار در مورد سوریه هستیم. آمریکا تلاش میکند برای فروش اسلحه یا حتا حمله نظامی به سوریه دلایلی دست و پا کند. به نظرم میرسد، این که همه اینها چگونه در ادبیات ملموس میشود، شیوهای اساسی برای انتقال آگاهی و یحتمل نزدیکی فرهنگی ما به جهانی چنین 'بیگانه' باشد.» آقای کیرشهایم اما علت اصلی توجهاش را «فرهنگ بسیار کهن و شکوفا و زبانهای خاص در خاور نزدیک» مینامد.
او تصمیم خود را مبنی به انتشار ادبیات معاصر ایران چنین مستدل میکند: «پس از این که تعدادی ناشر ادبیات کلاسیک و ادبیات معاصر قدیمیتر را منتشر کرده بودند، توجهام بیشتر به ادبیات معاصر ایران جلب شد و از این طریق همزمانی ِ آن با فرهنگ خودمان مورد توجهام قرار گرفت. تلاش انتشاراتی ما از همان آغاز به کار در سالهای دهههای هفتاد و هشتاد میلادی بر این بود که به ادبیات روز یپردازیم.»
تنوع و گستردگی ِ آثاری که در حوزه ادبیات انتشار مییابند، هر ناشری را ناگزیر از انتخاب معیار میکند.
آقای کیرشهایم معیارهای انتخاب یک اثر برای ترجمه و انتشار را چنین برمیشمرد: «کیفیت اثر، معاصر بودن و ویژگی و منحصر به فرد بودن نویسنده.»
او اضافه میکند: «اما مشاوران و واسطههای صاحب صلاحیتی هم داشتم که شروع کار را برایم راحتتر کردند. در این مورد باید مثلا از خانم سوزان باغستانی به عنوان مترجم نام ببرم. ضرورت گسترش شبکهای از کارشناسان نیز خود به خود به وجود آمد.»
انتشارات کیرشهایم ابتدا ترجمه رمان «تهران، خیابان انقلاب» امیرحسن چهلتن را منتشر کرد، پس از آن ترجمه رمان «دکتر نون زناش را از مصدق بیشتر دوست دارد» اثر شهرام رحیمیان را به دست انتشار سپرد و به تازگی «عقرب» از حسین مرتضائیان آبکنار را نیز منتشر کرده است.
از آن جایی که عرصه آثار ادبیات داستانی معاصرایران در آلمان کم و بیش تازه است، از آقای کیرشهایم در مورد واکنش خوانندگان و منتقدین آلمانی به این آثار میپرسم.
او معتقد است: «ناشناخته ماندن ادبیات معاصر ایران در آلمان را باید به پای توجه عمومی جامعه آلمان به مسایل سیاسی ایران نوشت. آقای رحیمیان همچون بسیاری از روشنفکران و هنرمندان ایرانی که در خارج زندگی میکنند، ساکن آلمان است.»
«با این وجود بازتاب مطبوعات و دیگر رسانهها به رمان کوتاه شهرام رحیمیان به خاطر کوتاهی و ناشناخته بودن نویسندهاش چندان گسترده نبود. اما کتاب چهلتن مورد توجه بسیار قرار گرفت. رمان چهلتن 'تهران، خیابان انقلاب' جهشی است به شیوه روایتی نوتر که به زبان جان تازهای میبخشد.»
«با در نظر گرفتن عوامل جانبی مساعدی که طبعاً مورد نظر من هم بودند، واکنش رسانهها با تنها یک استثناء بسیار مثبت بود و کمک کرد چاپ اول این کتاب در طول فقط چند هفته به فروش رفته و به چاپ دوم برسد.»
وی علت دیگر موفقیت این رمان در آلمان را از پیش شناخته شدن نویسنده آن از طریق نوشتن مقالههای متعدد در روزنامههای معتبر آلمانی و نیز اقامت او در برلین از طریق بورسی که از طرف موسسه آلمانی DAAD به او اعطاء شده بود، میداند. وی در مورد «عقرب»، اثر حسین آبکنار میگوید: «این کتاب بیباکانه به توصیف جنگ ایران و عراق از منظر از جنگبرگشتهای مینشنیند که شوکزده است، توصیفی که سادهخوان نیست اما مخاطب را تحت تأثیر قرار میدهد. نکته دیگر مسئله معاصر بودن این اثر است.»
«کافی است جنگهای خلیج و این روزها سوریه را به یاد بیاوریم. حتا خاطرات جنگ ویتنام که بازتاب گستردهای در ادبیات، فیلم، تئاتر و نقاشی یافت، نیز دوباره زنده میشود. در کنار این عوامل عنوان کتاب هم میتواند به فروش کمک کند و البته دراین فاصله برنامهی انتشاراتی ما برای نشر ادبیات فارسی به خوبی شناخته شده است و این در فروش کتاب آقای آبکنار 'عقرب' بیتاثیر نخواهد بود.»
آقای کیرشهایم در پایان اضافه میکند: «بدیهی است که در برنامه انتشاراتی ما ادبیات همجوار و خویشاوند با ژانرهای ادبی نامیده شده، چنانچه واجد معیارهای ذکرشده در بالا باشد، نیز جا دارد. به عنوان مثال همزمان با عقرب آقای آبکنار، 'پیانیست افغان من' اثر شبنم زریاب را منتشر کردهایم.»
«این رمان که از فرانسه ترجمه شده، اثر زنی افغان است که با زبان فارسی بزرگ شده، با خانوادهاش به فرانسه گریخته و وارد جامعه فرانسه شده است. این کتاب در کنار داستان هیجانانگیز و روایت درخشانی که عرضه میکند، نگاهی عمیق به فرهنگ فعلی افغانستان در برابر فرهنگ اروپایی نیز دارد. ما به همین روال به کارمان ادامه میدهیم.»
برگرفته از بیبیسی فارسی
Comments