top of page

همچنان که می‌میرم جوان می‌شوم، نگاهی به داستان آئورا نوشته کارلوس فوئنتس

کارلوس فوئنتس درگذشت. یکی از سه ضلع اصلی ادبیات آمریکای لاتین که جهان داستان را متحول کرد. از این مثلث مارکز و یوسا اما همچنان زنده‌اند. پیر سال اما زنده. فوئنتس ٨٣ سال زندگی کرد و در مکزیک در گذشت. این نوشته نگاهی است کوتاه به داستان آئورا که از معروف‌ترین نوشته‌های اوست.

آگهی را در روزنامه می‌خوانی… می‌خوانی و باز می‌خوانی. گویی خطاب به هیچ کس نیست مگر تو.

آئورا از اینجا آغاز می‌شود. از جمله‌ای که تمام درونمایه داستان را در برمی گیرد. «خطاب به هیچ کس نیست مگر تو.» داستان روایت غریبی است از خانه‌ای که سه تن در آن مسکن دارند. یک جوان تاریخدان، پیرزنی فرتوت و دختری زیبا، در این میان مردی نیز در خاطره مشترک همگان است. شوهر پیرزن که پنجاه سال پیش مرده است و هم اوست که جهان داستان و زمان‌ها را به هم پیوند می‌زند. در ابتدا شخصیت‌ها هر کدام هویتی مستقل دارند اما در انتها هرکدام کسی می‌شوند در قالب دیگری. گویا همه جمع شده‌اند تا با هم خاطره‌ای را بیارایند از آنچه اتفاق افتاده یا می‌افتد. هیچ کس خود خود نیست. هرکس دیگری است در زمانی که منطق عادی زمان را ندارد.

آئورا روایت شگفت انگیزی است و نمونه بی‌بدیلی از رئالیسم جادویی. هر چقدر که مارکز زبان روایت خود را از شاعرانگی جدا می‌کند و با این حربه می‌کوشد که بیش از پیش روایت‌های غیر عادی‌اش شگفت انگیز جلوه کنند، فوئنتس در آئورا شاعرانه می‌نویسد تا خواننده در شگفت بماند از اتفاقی که باور دارد می‌افتد اما رخ نمی‌دهد. با سلاح زبانش و با روایت چند لایه‌اش خواننده را به پیش فرض‌هایش نزدیک می‌کند. به حکایت‌هایی کلیشه‌ای از انواع داستان‌ها. از بردگی آئورا و تسخیر شدگی روحش گرفته تا نابینایی و مرگ. اما داستان فوئنتس همه این‌ها هست و هیچکدام نیست. فوئنتس قصد دارد چنان خواننده را در احتمالات مختلف غرق کند که نتواند هنگامی که به پایان روایت می‌رسد نفس تازه کند.

در آئورا هر چه واقعی است، ناراست است. گویا روایت نه در یک خانه پوسیده کهنه که در جهانی دیگر می‌گذرد. سیاره‌ای که در آن مفهوم مرگ و زندگی و پیری و جوانی در هم آمیخته شده‌اند. از این روست که نویسنده مفهومی تازه از مهم‌ترین دغدغه‌های انسانی می‌آفریند. میرایی به سخره گرفته می‌شود و نامیرایی مفهومی می‌گردد مطلق و طبیعی.

فوئنتس با نوشته‌هایش و به خصوص با آئورا مرزهای تازه‌ای در ادبیات آمریکای لاتین گشود. سبک بی‌نظیر و بدون زیاده نویسی او در این داستان الگویی بی‌نظیر از داستان نویسی را به دست می‌دهد که در نوع خود یکتاست. شخصیت پردازی‌های این داستان که در عین فراواقعی بودن، واقعیند، بسیار پیشرو هستند.

کارلوس فوئنتس هرچند که مانند مارکز و یوسا جایزه نوبل را به خانه نبرد، اما میراث او چیزی کم از هم زبانانش نداشت. میراثی که به گنجینه حافظه بشری افزوده شده و هرگز از آن زدوده نمی‌ شود.

Comments


آئورا

نشر نی

7,90€

614034_103e8f4ab0ae4536a38b319d3eb437ed~

کارلوس فوئنتس

Image-empty-state_edited.png
نشر چشمه

9.9$

Image-empty-state_edited.png
نشر چشمه

9.9$

Image-empty-state_edited.png
نشر چشمه

9.9$

Image-empty-state_edited.png
نشر چشمه

9.9$