top of page

بخشی از کتاب چاردر سروده‌ی پیمان داعی شالکوهی

یک

بیا عزیزم

بيا در صد ميدانِ شهر

مرگِ صد نفر

در صد نقطه‏ى جهان را

محكوم بكنيم

بيا محبوب من

شلوار جين كَلوين‏كلاين‌ات را بپوش

و ناخنِ بلندت را مثل هميشه

كهربايى‏رنگ كن

بيا كنار من

در صد ميدان شهر

كنار من باش

من می‏خواهم از زيبايى تو مهيا شوم براى جنگ

بيا عشقَم تمام‌ام

ساندويچ‌ات را بيار

در صد ميدان

آب‏معدنی‌ا‏ت را بيار

در صد ميدان

گوشىِ موبايلِ دوازده‌‏مگ‌ات را فراموش نكن

بيا كنار من تا مهيا شويم

و مرگ صدها هزار نفر در صدها هزار نقطه را محكوم كنيم

بيا محبوب من

دو

می‏دانی؟

همه‏چیز دارد می‏رقصد

کارتنکِ کنجِ دیوار انباری

کارگرِ افغانیِ رو چارچوبِ آهنیِ برجِ نیم‏ساخته‏ی روبه‏رو انگشت‏های پیانیستِ عرق‏کرده‏ی مست

چشم‏های مردِ هیزِ روی نیمکتِ پارک لاله

بختِ نکبتِ تو

و کجا را دیده‏ای

همین سقفِ ثابتِ کوتاه

وقتی که پاتیل‌ام

سخت نگیر

این‏جوری بهش نگاه کن

همه‏چیز دارد می‏رقصد

سه

حیران رسیده‏ای

زیرِ نورِ اریبِ دریچه

جنازه‏ی گرمِ روی سکو را نگاه ‏کن

نگاه ‏کن بر صُفه، بی‏برگشت‏ترین خواب‌اش را

وقت‏ نمی‏کند برایت تعریف کند 

موهاش را نگاه‏ کن

که نسیم را از خاطر برده

و سرش را که طوری به پشت خم‏ شده

انگار نفسِ آخر هم داشته می‏گفته: نه، نه، نه

و پاهاش را که از دویدنی بی‏سرانجام سرشار است

و سینه‏اش را

که هنوز دودِ کامِ آخر را بیرون نداده

انگشت‏هاش را نگاه ‏کن

جای لمسِ عشقی وحشی در تابستانِ شبی برفی

حسابِ عددِ کاغذها و فلزها را داشته یک‏سره

تن‌اش

تن‌اش را نگاه ‏کن

تنِ کبودش را

بی‏خیالِ نگاه‏ها و اشاره‏ها

لُخت

دیگر یک تن است

تَنی که  مصرانه از تَنانِگی‌اش تن می‏زد

و پنهان می‏شد زیرِ لباس‏ها و نقاب‏ها

و  حالا

آن امضاء را ببین که تمامش است

افتاده پای شعر کوتاهش

این دست‏مال را هم بگیر

گوشه‏ی چشم‏ِ چپ‌ات را پاک کن

و در نورِ کج‏تابِ دریچه

دود شو

غبار شو

ازدواج‌های مرده

نشر نی

9.90$

614034_103e8f4ab0ae4536a38b319d3eb437ed~

پیمان داعی شالکوهی

Image-empty-state_edited.png
نشر چشمه

9.9$

Image-empty-state_edited.png
نشر چشمه

9.9$

Image-empty-state_edited.png
نشر چشمه

9.9$

Image-empty-state_edited.png
نشر چشمه

9.9$

bottom of page