top of page

زندگینامه و معرفی سه عنوان کتاب‌های ساموئل بکت

ساموئل بکت یکی از نویسندگان بزرگ ادبیات اروپا در سده‌ی بیستم بود که با آثار گوناگون خویش تأثیری شگرف بر جریان‌های ادبیِ پس از خود گذاشت. از میان برترین آثار این نویسنده‌ی ایرلندی، می‌توان به دو کتاب «مرفی» و «در انتظار گودو» اشاره کرد. بکت در سال 1969 موفق به دریافت جایزه‌ی نوبل ادبیات شد.




زندگینامه ساموئل بکت


ساموئل بکت (Samuel Beckett) به سال 1906 در شهر دوبلین دیده به جهان گشود. گرایش بکت به ادبیات احتمالاً از همان دوران کودکی، با مطالعه‌ی آثار موجود در کتابخانه‌ی پدری، شکل گرفت. در آن ایام، ساموئل بکت خصوصاً علاقه‌ی وافری به نویسندگان ادبیات فرانسه در خود احساس می‌کرد. به همین خاطر خیلی زود آموختن زبان فرانسوی را آغاز کرد و تحصیلات دانشگاهی خود را نیز، در رشته‌ی زبان و ادبیات فرانسه پی گرفت. ساموئل بکت یک سال پس از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه، عازم پاریس شد و اندکی بعد، به عنوان مدرس به استخدام مدرسه‌ی عالی نرمال درآمد. در حوالی همین ایام بود که با جیمز جویس، نویسنده‌ی پرآوازه‌ی ایرلندی، آشنا شد و دوستی‌ پرفرازونشیبی را با او آغاز کرد.

ساموئل بکت در سال 1929، نخستین اثر خود را که مقاله‌ای انتقادی در حمایت از نوشته‌های جیمز جویس بود، با عنوان «دانته... برونو، ویکو... جویس» منتشر کرد. او در همان سال نخستین داستان خود را با عنوان «خیال» در مجله‌ای معروف به چاپ رساند. ساموئل بکت پس از انتشار چندین اثر دیگر، سرانجام در سال 1938 نخستین رمان برجسته‌ی خود را به نام «مرفی» منتشر کرد.


ساموئل بکت در بحبوحه‌ی جنگ جهانی دوم

ساموئل بکت پس از اقامتی نه‌چندان طولانی در پاریس، آغاز به سیاحت در دیگر مراکز فرهنگی اروپا کرد و در همین حین، نگارش شعر و داستان را جدی‌تر از قبل پی گرفت؛ تا اینکه روال عادی زندگی‌اش در سال 1939، با آغاز جنگ جهانی دوم در پی یورش ناگهانی ارتش آلمان نازی به کشور لهستان، به‌کل دگرگون گشت. اینک دو راه معقول پیش پای ساموئل بکت وجود داشت. او یا باید هرچه سریع‌تر مسیر میهن را در پیش می‌گرفت و ایام جنگ را نزد خانواده سپری می‌کرد، یا مقیم فرانسه‌ای می‌شد که به واسطه‌ی سال‌ها زندگی در آن، با خاکش آشنا و مأنوس بود. انتخاب ساموئل بکت اقامت در فرانسه بود. او در این کشور به عضویت جنبش مقاومت ملی درآمد و سال‌ها بعد، به پاس رشادت‌هایش در مقابله با متجاوزان نازی، مفتخر به دریافت «نشان صلیب جنگ» نیز شد.

ساموئل بکت در سال 1989، پس از عمری فعالیت فرهنگی و ادبی درخشان روی در نقاب خاک کشید. با این حال، از زمان مرگ نویسنده تا به امروز، اشعار، نمایشنامه‌ها و رمان‌های درخشان او هر روز زنده‌تر از دیروز می‌نمایند.


سبک نگارش و دیدگاه‌های ساموئل بکت


ساموئل بکت و مسئله‌ی تفسیر

آثار ساموئل بکت، خصوصاً رمان‌های او، به طرز تعمداً اغراق‌آمیزی، علیه هرگونه تلاشِ تفسیری مقاومت می‌کنند. نوشته‌های ساموئل بکت، از این حیث یادآور آرای ژاک دریدا، فیلسوف پساساختارگرا، در باب امکان‌ناپذیریِ انتسابِ معنایی قطعی به متون‌اند. در آثار بکت، معنا، دقیقاً به تعبیر دریدایی کلمه، مدام به «تعویق» می‌افتد. هر سطر از نوشتار بکت، به جهانی از دال‌های شناور و سرگردان‌ می‌مانَد؛ دال‌هایی که به جای مدلول‌هایی معین، به دال‌هایی دیگر ارجاع می‌دهند؛ و آن دال‌ها نیز به دال‌هایی دیگر، و این چرخه‌ی عاری از معنا، بی‌آنکه به سرانجامی برسد، تا سطر پایانی، تا واپسین واژه، تکرار می‌شود.


خصلت بینامتنیِ آثار ساموئل بکت

نوشته‌های ساموئل بکت، همچون آثار نویسنده‌ی مورد علاقه‌اش، جیمز جویس، آکنده از تلمیحات گوناگون به متون دینی و فلسفی‌اند. اگرچه هدف بکت از این اشارات بینامتنی، برخلاف جویس، تماماً سلبی، یا به عبارتی دقیق‌تر، تماماً جدلی و تخریبی بوده است. اندیشه‌ی جدلی بکت، در آن فرازهایی از متون او بیش از همه نمایان می‌شود که وی با ارائه‌ی کاریکاتوری از نظریات شناخته‌شده‌ی الهیاتی و فلسفی، به تمسخرِ خام‌اندیشیِ مروجین این نظریات می‌نشیند، و این‌گونه، اساسِ ایده‌ی فهم‌پذیریِ هستی را (که به اعتباری، بنیان تمام متافیزیک غربی، از افلاطون تا به امروز است) زیر سؤال می‌برَد. از این منظر که بنگریم، بی‌شک ساموئل بکت را پیرو راستین فریدریش ویلهلم نیچه خواهیم یافت. چه، او نیز همچون فیلسوف آلمانی، در آثار خویش علیه تمامیت اندیشه‌ی غربی اعلان جنگ نموده است.


ساموئل بکت؛ آخرین مدرنیست یا نخستین پست‌مدرنیست؟

برخی برآن‌اند که آثار ساموئل بکت، به سبب برخورداری از ویژگی‌هایی چون زبان دشوار و ثقیل، تمایل افراطی به ذهن‌گرایی (در مقابل عینیت‌گراییِ رئالیستی) و بی‌توجهی به قواعد ژانری، متعلق به مکتب مدرنیسم ادبی‌اند. منتقدانی که چنین دیدگاهی دارند، خصوصاً به شباهت‌های موجود میان نوشته‌های بکت و آثار جویس ـ به‌عنوان بارزترین نماینده‌ی مدرنیسم در ادبیات ـ اشاره می‌کنند، و همچنین، بر نزدیکیِ حال‌وهوای رمان‌های بکت با رمان‌های بزرگ سنت مدرنیستی، از جمله «خشم و هیاهو» اثر ویلیام فاکنر، «در جستجوی زمان ازدست‌رفته» اثر مارسل پروست، و «خانم دالاوی» اثر ویرجینیا وولف، تأکید می‌ورزند. در مقابل، عده‌ای نیز بر این عقیده‌اند که اگرچه آثار بکت از حیث برخی جنبه‌های تکنیکی، یادآور شاهکارهای مدرنیستیِ نیمه‌ی نخست قرن بیستم‌اند، به سبب التزامشان به اصل عدم قطعیت ـ که از اصلی‌ترین ویژگی‌های نگرش پست‌مدرنیستی به شمار می‌رود ـ در نهایت باید ذیل سنت پست‌مدرنیسم ادبی طبقه‌بندی شوند.





معرفی سه اثر از ساموئل بکت


مالون می‌میرد




«بالاخره به‌ رغم همه چیز، چندی دیگر واقعاً می‌میرم، شاید ماه بعد.» رمان مالون می‌میرد، نوشته‌ی درخشان و اعجاب‌برانگیز ساموئل بکت، با این جمله‌ی کوتاه آغاز می‌شود. گوینده‌ی این جمله مالون نام دارد. مردی نیمه‌دیوانه و شاعرمسلک که بنا به آنچه از نشانه‌های سماوی و نجومی دستگیرش شده، عن‌قریب روی در نقاب خاک فرو خواهد کشید. حال که چنین است، او قصد می‌کند تا به بازگویی سرگذشت خویش بنشیند. اما آنچه او با قلمش در دفتر می‌نگارد، به هر چیزی شبیه است جز یک سرگذشت‌نامه!

آنچه از زبان مالون در کتاب مالون می‌میرد روایت می‌شود، به واقع تأملاتی هذیان‌آمیز و اعتراف‌گونه در باب زندگی‌ست، که لابه‌لای آن، جسته و گریخته، قصه‌هایی نیز تعریف می‌شود؛ قصه‌هایی آشفته، بی‌ساختار و تعمداً بی‌پایان، که خواننده را چونان در دل مردابی، در خود غرق می‌کنند. در مرکز یکی از این قصه‌ها شخصیتی به نام ساپو را می‌یابیم؛ پسرکی که ظاهراً راوی از ایام کودکی با او آشنا بوده است. ساپو که موجودی مفلوک و بی‌نواست، نماد و تجسمِ انسانیت در نگاه راوی داستان به شمار می‌رود. مالون از طریق نقل سرگذشت ساده و خالی از ماجرای ساپو، و روایتِ زندگی او از ایام نوجوانی تا بزرگسالی، بی‌حاصلیِ نهفته در زندگی و تقلاهای بشری را به مخاطب یادآوری می‌کند.


لینک تهیه کتاب در سایت ناکجا:





در انتظار گودو





کتاب در انتظار گودو یکى از مهم‌ترین نمایشنامه‌های تراژدی و کمدی قرن بیستم به قلم پر توان ساموئل بکت است. در این نمایشنامه‌ی بی‌نظیر شما با دو انسانی مواجه خواهید شد که سال‌هاست در انتظار فردی هستند تا زندگی‌شان را تغییر دهد.

سرنوشت بشریت سراسر شکست و رنج است. انسان در زندگی پیوسته با ناکامی رو به رو می‌شود، اما برای همین تلخ کامی‌های پیوسته و پشت سرهم نیز باید جنگید و تلاش کرد؛ چرا که جز این راهی وجود نخواهد داشت. حقیقتا در دنیایی که پایه و اساس آن بر پوچ بودن بنا نهاده شده، تلاش کردن، خسته شدن و از پی آن دوباره تقلا کردن، کنش‌هایی بی‌معنی و تو خالی هستند که راه به جایی نمی‌برند و حاصلی ندارند؛ رفتارها و عملکرهایی که صرفا با آن‌ها می‌توان زنده ماند و زندگی کرد و البته هیچ راه گریزی هم ندارند.

این موضوع مطلبی است که ساموئل بکت (Samuel Beckett) در معروف‌ترین و تاثیرگذارترین نمایشنامه‌ی دنیا با عنوان در انتظار گودو (Waiting for godot) به خوبی آن را برای شما به تصویر می‌کشد. نمایشنامه‌ای تراژیک که سرنوشت گریزناپذیر بشر را در مقابل دیدگانتان قرار می‌دهد و حکایت از ناتوانی مطلق انسان دارد.

در این نمایشنامه دو ولگرد به نام‌های ولادیمیر و استراگون که آخرین روزهای زندگی خود را سپری می‌کنند در کنار جاده‌‌ای بی‌آب و علف، در زیر درختی بی‌برگ، سال‌هاست منتظر آمدن فردی به نام گودو هستند. آن دو هیچ شناختی از گودو ندارند و حتی زمان رسیدنش را نمی‌دانند.

ولادیمیر و استراگون هر کدام شخصیت‌های متفاوتی دارند اما هر دو با چشمانی پر فروغ منتظر کسی هستند که زندگی آن‌ها را تغییر دهد. آن دو برای بهبود کیفیت زندگی خود از گودو مطالبات مختلفی دارند، اما این انتظار بی‌پایان چیزی جز پوچی برای آن‌ها در پی ندارد. زیرا هیچکدام از دو ولگرد مطمئن نیستند که اصلا شخصی به نام گودو وجود دارد یا نه، آن‌ها‌ حتی از محل قرار خود اطمینان ندارند!

در این انتظار بی‌پایان و ساده، گودو هیچوقت نمی‌آید و فقط از طریق گفتگوهای رد و بدل شده میان آن دو شما با شخصیت گودو آشنا می‌شوید. در واقع این کتاب که حول محور مکالمات دو ولگرد میان خودشان و دیگر شخصیت‌های داستان می‌چرخد، ماحصلش بازی کلامی خنده داری می‌شود که می‌توان آن را تمثیلی زیبا و حرفه‌ای از تلاش بیهوده بشر برای یافتن معنا در زندگی‌اش دانست.

به مفهومی کامل‌تر، این کتاب که به بیش از بیست زبان ترجمه شده نوعی کمدی سیاه است که با طنزی تلخ امید واهی در زندگی امروز بشر را به تصویر می‌کشد.




ننامیدنی




رمان ننامیدنی، به طور کلی از مونولوگ های از هم گسیخته و مجزای شخصیتی بی نام و نشان و بی حرکت تشکیل شده است. داستان کتاب روی هیچ موضوعی متمرکز نیست و برای این که آیا شخصیت های دیگر، واقعا وجود دارند یا فقط صورتک هایی از خود راوی هستند، نیز جوابی قطعی و متقن وجود ندارد. شخصیت اصلی ننامیدنی، خلق شخصیت های دو کتاب دیگر سه گانه ی بکت را نیز، کار خود معرفی می کند. رمان، تلفیقی از خاطرات و تخیلات هستی گرایانه ی راوی است و بسیاری از آن ها، این احتمال را به ذهن متبادر می کنند که زبانی که راوی صحبت می کند، او را ساخته و شکل داده است. سایر شخصیت ها[اگر بتوان آن ها را از راوی، جدا در نظر گرفت]نقش شنونده ای منفعل را در گفت وگوها ایفا کرده و در خیلی اوقات هم، دلیل آغاز مکالمه ها هستند. لحن راوی در سراسر رمان، ناامید و مستأصل باقی مانده و حرف هایش را جملاتی بلند و طولانی شکل می دهند. کتاب با جمله ی «نمی توانم ادامه دهم، ادامه خواهم داد.» پایان می پذیرد که بعدا به عنوان نام کتاب مجموعه آثار بکت، انتخاب شد. ننامیدنی در سال 1953 به نویسندگی ساموئل بکت، انتشار یافت. این کتاب، سومین و آخرین اثر از رمان های سه گانه ی بکت است که با «مالوی» آغاز شد و با «مالون می میرد»، ادامه یافت.




برای دسترسی به تمامی آثار ساموئل بکت در سایت ناکجا کتاب به لینک زیر مراجعه فرمایید:



منابع:


Wikipedia

Naakojaa

ketabrah

ازدواج‌های مرده

نشر نی

9.90$

614034_103e8f4ab0ae4536a38b319d3eb437ed~

محصولات جدید

Image-empty-state_edited.png
نشر چشمه

9.9$

Image-empty-state_edited.png
نشر چشمه

9.9$

Image-empty-state_edited.png
نشر چشمه

9.9$

Image-empty-state_edited.png
نشر چشمه

9.9$

Image-empty-state_edited.png
نشر چشمه

9.9$

Image-empty-state_edited.png
نشر چشمه

9.9$

Image-empty-state_edited.png
نشر چشمه

9.9$

Image-empty-state_edited.png
نشر چشمه

9.9$

bottom of page