
نتایج جستجو
246 results found for "مراد فرهاد"
- دعوت و باكرههای مقدس!
حاصل این باز خوانی و بازنویسی، دفتری شد به نام «مرد روی بالکن»، مقالة «دعوت و باکرههای مقدس» پارة ترمیم سعدی هفت قرن پیش به این نکته اشاره کرده است: تا مرد سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد. بگذریم! دختر زیبا شاد و سرخوش و سعادتمند است، مرد دلخواهش را تصاحب کرده، دنیای باکرة زشت فرو ریخته و ناگهان در من اینجا واستادم و همه چی رو خوب میبینم (مرد، روی بالکن خانهاش ایستاده و اسمش مرد روی بالکن است.) باور و بینش «مرد روی بالکن» کم و بیش در همة آثار دکترساعدی به چشم میخورد.
- اندیشه ادبی، اندیشه تاتری
صورت خویش را سرخ نگه داشتن ودر نهایت متمدنانهترش لبخند ظاهرساز آمریکائی است که حکایت همه چیز بر وفق مراد لازم به تذکر است که مراد ما در اینجا از «ادبیات» آن دسته آثاری است که به ظاهر برای تآتر نوشته شدهاند در این مواجهه من کارگردان با بازیگر روبرو میشوم و مکاشفهی نفسانی بازیگر مرا به مکاشفهی خودم میکشاند
- روایت سرزمین مادری: نگاهی به داستان بلند در آنکارا باران میبارد
آخرین امیدم، تنها رشتهای که هنوز مرا به زندگی پیوند میزد، بریده بود و من احساس میکردم مانند قاصدکی اصلی در این روایتها حضور مشخص شخصیتهای زن در داستان و روایت از زبان آنها و در واقع غیب شخصیتهای مرد همکاران جدید چادر مشکی و مقنعه به سر، در راهرو پا به پا میشدند و از گوشه چشم مرا میپاییدند.
- اگر به زبان دیگری مینوشتم، وضعم این نبود
به هرحال کار خلاقه در خلوت و تنهایی است و نمیتوان در خیابانها رفت و فریاد کشید و این خلوت و تنهایی
- پیشگفتار کتاب دختران بیشفعال در صد پرسش
هشتاد به این طرف، مشغول درمان این اختلال قربانیان بودهام، تعاملم با قربانیان در طی این سالهای بلند مرا در برابر یک مرد مبتلا به این اختلال، یک زن دردمند وجود دارد. قربانیان، اکنون پرسشی که ذهن صاحب نظران را به خود مشغول کرده است اين است که چرا به یکباره نسبت زن و مرد به زبان سادهتر در برابر یک مرد مبتلا به این اختلال، یک زن دردمند وجود دارد. قربانیان، اکنون پرسشی که ذهن صاحب نظران را به خود مشغول کرده است اين است که چرا به یکباره نسبت زن و مرد
- در ستایش صلح
تصویری خیالانگیز نقش میکند: کسی در معبدی دور مرا میگرید و در نظرگاهش مرا رویا میبیند کسی که آنقدر در ابتدا اما تمثیل آتش زدن خانه، ما را به یاد ایثار تارکوفسکی میاندازد: من مسخ شدهام و ارواح جهنمی مرا
- مصاحبه با حسین دولت آبادی
نویسندة تبعیدی تنها است و مانند راه گمکردهای که در برهوت فریاد میکشد، صدایش به سختی به گوش مردم میرسد مقاوم نباشد، اگر تنهائی و گمنامی را بر خود هموار نکند و تاب نیاورد و نامش را بر سر هر بام خرابهای فریاد نویسندة تبعیدی تنها است و مانند راه گمکردهای که در برهوت فریاد میکشد، صدایش به سختی به گوش مردم میرسد
- شاید فرق شعر و شعار در نحوهی انتقال مفهوم باشد
اشارهٔ نمادین در کلام است مثلاً در صفحه ۷۵؛ باد علاف عشقبازی میکرد با برگ چارهای نداشت پاسبان آمد مرا برای انتقال مفهوم به مخاطبتان موفق عمل کنید؟ – شاید استعاریترین شعرهای این مجموعه شعرهای «آینه» یا «فرهاد
- ستم جنسی؛ قدیمیترین شکل نابرابری
«ظاهراً از بدو پیدایش نظام پدر سالاری که تقریباً با تشکیل دولت ماد در ایران همزمان است، و با استحکام تدریجی آن، به موازات تکامل ابزار تولید و گسترش بردهداری، زن ایرانی پایگاه برابر خود را با مرد متدرجا ساکنان آن از هموطنان ما محسوب میشوند، پس توجه به این قشر نیز وظیفهٔ ماست. « برای انسان، هم زن و هم مرد ستم جنسی به مثابه قدیمیترین و حتی شدیدترین شکل نابرابری مرد و زن تلقی میشود.
- کُما
به آن سوی اتاق نگاه کرد و مرد را روی صندلی خالی کنار پنجرهی بسته نشاند. سعی کرد نگاهی مغموم به مرد بیاندازد بعد آهی کوتاه کشید و گفت: بعدش چی؟ ازدواج کار آدمهای احمق نیست. مکث کرد و خیره به مرد که اندکی گوشهی چشمهایشتر شده بود نگاه کرد. تنش را به گرما ی مطبوع شوفاژ سپرد، با دهانش روی شیشه، کنار نگارهی «مراد سر در گریبان» که روی پنجره معلق کودکانهی فرهاد را دانلود کرده بود و این صدمین بار بود که امروز گوشش میداد.
- این هنوز اول عشق است.
اما نه دیگر آن مرد ریزنقش چابک و آرام، و نه نیز آن مرد هیزم کش سربراه.
- بخشی از کتاب “دوستم دارد، دوستم ندارد”
به تازگی مرا کنترل کردند.












