top of page

بخشی از کتاب “مجموعه اشعار اسماعیل شاهرودی”

وسوسه

گرد آیینه‌ام که می‌سترد؟

ناگهانم که می‌جهد بر دوش؟

نرم‌نرمک به در که می‌کوبد؟

پیه‌سوزم که می‌کند خاموش؟

سوی خلوتگهم که می‌آید؟

وندرین سردنا، که می‌پاید؟

که به دریا کنار خاطره‌ام

شادمان از غریو توفان است؟

به امید شکیب پا بر جام

که ز آینده‌اش گریزان است؟

ز آتش شکوه‌ام که می‌سوزد؟

به نگاهم که چشم می‌دوزد؟

می‌شود رفتن که دیر امشب؟

به رخم می‌کشد که آوایش؟

یادبود که یادبود من است؟

حرف می‌گویدم که ایمایش؟

به سکوتش…

به سکوتش نهفته غوغایی

شرم می‌ریزد از دو چشمانش.

سایه‌ی محو آرزوهایم

می‌خزد نرم روی دامانش.

گه به کاشانه‌ی تصّور من

عهدهای شکسته می‌آید. –

تا در انبوه بار خاطره‌ام

یادبودش غمی بیفراید.

غم دیرین من به خشم امید

شد گرفتار و خورد سیلی‌ها

یأس ترسید و پا کشید و برفت

حال غم نیز گشته ناپیدا.

عهد امید را نمی‌شکنم،

عهد دارد امید با او نیز.

کی در آغوشت،  آرزو! افتم

ای سکوت! از میان ما برخیز.

Comments


مجموعه اشعار اسماعیل شاهرودی

نشر نگاه

23,90€

614034_103e8f4ab0ae4536a38b319d3eb437ed~

محصولات جدید

Image-empty-state_edited.png
نشر چشمه

9.9$

Image-empty-state_edited.png
نشر چشمه

9.9$