«کتاب اوهام» رمانی است که از پل استر در ایران ترجمه شده است. یکی از درونمایههای اصلی این رمان، حضور در برابر امر غایب و موضوع محو شدگی است و همین ویژگی است که واقعیت رمان را به امری وهمانگیز بدل میکند.
راوی رمان استاد ادبیات تطبیقی است. او زن و فرزندانش را در یک سانحه هوایی از دست داده و از آن پس دچار آشفتگی و اوهام و افسردگی شدید شده است. زندگی او در آستانهی از هم پاشیدن است که ناگهان یک حادثه به ظاهر پیش پا افتاده این زندگی بحران زده را دگرگون میکند، هر چند این دگرگونی به مرور بحران دیگری را در پی میآورد.
راوی یک شب در حال تماشای تلویزیون با صحنهیی از یک فیلم کمدی کلاسیک قدیمی از یک کارگردان گمنام سینمای کلاسیک به نام هکتور مان روبه رو میشود. این صحنه او را در اوج افسردگی ناگهان از خنده روده بر میکند و همین خنده، مسیر زندگی او را تغییر میدهد. راوی کنجکاو میشود که دوباره هکتور مان بیشتر بداند. اما دست یافتن به تمام فیلمهای این هنرمند گمنام کار آسانی نیست. هر تکه از آثار او در گوشهیی از جهان بایگانی شده و خود او هم یک روز ناپدید شده و غیبت او آنقدر طول کشیده که همه او را مرده میپندارند. راوی مجبور میشود برای دستیابی به تکههای پراکنده آثار هکتور مان به سفرهای دور و درازی تن دهد. حتی مجبور میشود به سفر با هواپیما که به شدت از آن میترسد راضی شود، همین قرار گرفتن در برابر موقعیتهایی که راوی یک عمر از آنها گریخته یا حوادث تصادفی دیگری که در ادامه، در جست وجوی هکتور مان برای راوی اتفاق میافتد، تراژدی زندگی او را به کمدیهای هکتور مان پیوند میدهد و در واقع شکل آثار هکتور مان به محتوای زندگی راوی تبدیل میشود. بیهوده نیست که فصل دوم کتاب، به طور کامل به تحلیل سکانس به سکانس فیلمهای هکتور مان اختصاص یافته است. راوی پس از جست و جو و تماشای همهی فیلمهای هکتور مان تصمیم میگیرد کتابی درباره او بنویسد. کتاب نوشته میشود و فصل دوم «کتاب اوهام» گویا فصلی از همین کتاب است.
هکتور مان نامی است که بیرون از دنیای متن استر وجود ندارد و وجود او در دنیای متن نیز با تهدید محو شدن از سوی عناصر دیگر همین متن روبه رو است و همین کشمکش است که بخشی از ماجراهای رمان را میسازد. فصل تحلیل فیلم در واقع به گونهیی تحلیل کل رمان و وقایع آن هم میتواند باشد و استعارهیی برای کل ساختار رمان که بسیاری از حوادث آن به شیوه حوادث فیلمهای کمدی کلاسیک اتفاق میافتد.دو وجه تراژیک و کمیک واقعیت، هر دو در «کتاب اوهام» نشان داده شده. وجه کمیک در فیلمهای «هکتورمان» و وجه تراژیک در ماجرایی که پیرامون این فیلمها و همچنین در واقعیت زندگی خود هکتور مان و راوی شکل گرفته است.
نقش پررنگ عنصر تصادف و تاثیر آن بر زندگی راوی و خود «هکتورمان» یکی از وجوه اشتراک زندگی تراژیک آنها با فیلمهای کمدی «هکتورمان» است. «هکتورمان» در اثر یک حادثه مجبور شده همهی آثار وجودی خود را محو کند و در گوشهیی دنج و پنهان از دیدهها با همسر و فیلمبردار مورد اعتمادش زندگی کند. او در خفا به فیلمسازی ادامه میدهد بی آنکه فیلمهایش مخاطب داشته باشد. او چنان خود را محو کرده که وقتی پس از انتشار کتاب راوی در مورد فیلمهایش، به راوی نامه مینویسد و از او میخواهد که به دیدارش برود، راوی این نامه را جدی نمیگیرد، از اینجا به بعد معمای «هکتورمان»، اثر را به رمانهای پلیسی شبیه میکند. دختری به سراغ راوی میآید و میکوشد راوی را به پذیرفتن دعوت «هکتورمان» وا دارد. راوی به دختر دل میبندد و با او راهی میشود. «هکتورمان» در بستر بیماری است و راوی بیش از چند دقیقه او را نمیبیند. «هکتورمان» میمیرد و روز بعد همه آثارش توسط همسرش سوزانده میشود: هر چه مربوط به «هکتورمان» است، حتی اطرافیان او نیز نابود میشوند تا «هکتورمان» تا ابد تنها به شکل یک راز برای راوی باقی بماند. انگار همه چیز تنها در خواب اتفاق افتاده باشد. تنها در ذهن راوی «هکتورمان»با محو واقعیت وجودی خود به تخیل راوی بدل میشود و به زندگی در ذهن راوی ادامه میدهد.
بدین سان«پل استر» خواننده را به یک بازی تناقض آمیز واقعیت و خیال میکشاند. او نخست «هکتورمان» را از خیال خود چنان میآفریند که خواننده شک میکند که نکند واقعاً چنین کارگردانی در تاریخ سینمای کلاسیک وجود داشته باشد. او پس از ارائه وصفی این چنین عینی از «هکتورمان» و فیلمهایش، با طرح مساله غیب شدن همان واقعیت برخاسته از تخیل را بار دیگر به وهم و خیال بدل میکند. بعد از آن یک بار دیگر «هکتورمان» را در متن احضار میکند تا در پایان به محو کامل او و زنده ماندنش در ذهن راوی برسد. واقعیت و وهم در سراسر این رمان پا به پای یکدیگر پیش میروند و با هم میآمیزند تا «کتاب اوهام» را به خوابی که گویا از واقعیت، واقعیتر است بدل کند و پرسشی هستی شناسانه را مطرح سازند.
در «کتاب اوهام»، شاهد سرنوشتهایی هستیم که دست تصادف آنها را به هم گره میزند. همان گونه که یک تکه از فیلم «هکتورمان» که راوی را به خنده انداخته سرنوشت راوی را به سرنوشت او گره زده است. «هکتورمان» دست پنهان و در واقع حاشیهیی است که به گونهیی کل متن را به بازی گرفته، حضور عینی کوتاه او در متن، بر کل رمان سایه انداخته است. چنان که اگر این حضور لحظهیی بر صفحه تلویزیون نبود، هیچ یک از آن ماجراها اتفاق نمیافتاد. گرچه شاید هم بتوان گفت به هر حال ماجرایی دیگر اتفاق میافتاد، چرا که نویسنده را از خلق ماجرا گریز نیست حتی اگر ماجرا را از عمق بیماجرایی بیافریند.
علی شروقی
روزنامه اعتماد، شماره 1429 به تاریخ 9/4/86
Comments