داستان این مجموعه سه‌جلدی درباره پسری یازده‌ساله به نام ادگارد آلن پوی است که با شم پلیسی‌اش دست به کارهای بزرگی می‌زند. از نظر همکلاسی‌های آلن پوی، او بسیار عجیب‌وغریب است؛ اما به نظر خود آلن پوی، عجیب بودن یعنی خاص بودن و این بیش از آنکه نقص باشد، از نظر او حسن است. در جلد سوم به نام «عمارت وحشت»، آلن پوی جوان در حل پرونده ناپدید شدن کودکان شهر به کارآگاه آگوست کمک می‌کند. با ناپدید شدن یکی دیگر از کودکان شهر، رعب و وحشت تمام خانواده‌ها را فرامی‌گیرد. هیچ سرنخی وجود ندارد و به نظر نمی‌رسد انگیزه آدم‌ربایی پول باشد. در اینجا مردم فکر می‌کنند که نکند دیوانه‌ای در حال کشتن بچه‌های شهر است؟ پلیس بهترین کارآگاهش، آگوست دوپن، را مامور رسیدگی به پرونده می‌کند. اما دوپن دست‌تنها نیست؛ این بار هم پوی جوان قرار است به او در حل معما یاری برساند.