جریان از اینجا شروع میشود که خانم بدجنس چشم مصنوعیاش را در لیوان آب جوی آقای بدجنس میاندازد و آقای بدجنس هم به تلافی قورباغهای را توی رختخواب خانم بدجنس میگذارد. بعد به ماکارونی کرمو میرسیم که خانم بدجنس برای شوهرش تدارک دیده و بعد از این که آقای بدجنس غذایش را تمام کرد به او میگوید که توی غذایش پر از کرم بوده است و بعد هم عصایی که مدام بلند و بلندتر می شود و… البته باید بقیه بلاهایی را که سر هم می آورند از توی کتاب بخوانید مثل این: خانم بدجنس کش میآید، خانم بدجنس به هوا میرود… بعد از این که با کارهایشان آشنا شدید میتوانید با خانه آنها که هیچ پنجره ای ندارد و باغشان که خانم بدجنس باغبانیاش را بر عهده دارد و پر از کنگر تیغدار و گزنه است تا جلوی بچههای شیطان و تخس را بگیرد، آشنا شوید. در طرف دیگر باغ قفس میمونها است و از دورهای مانده که آقای بدجنس به کار پرورش میمونها و سیرک مشغول بوده است.
بدجنس ها
- نویسنده: رولد دالمترجم: محبوبه نجف خانیناشر: افقزبان اصلی: ادبیات انگلیسینوع جلد: شومیزقطع: رقعیتاریخ انتشار: 1401128 صفحهنوبت چاپ: 16عنوان اصلی: Bad guys



























































