موندو پسرک ده ساله ای است که روزی وارد شهری می شود . او جا و مکان و خانواده ای ندارد . به مردم کمک می کند و در مقابل از آنها خوراکی می گیرد و در گوشه و کنار شهر می خوابد . او عاشق طبیعت است و سوال های عجیب و غریبی می کند و بسیار می ترسد که او را به سازمان مددکاری اجتماعی ببرند و آزادی را از او سلب کنند . دوستان زیادی در شهر دارد هرچند با هیچ کدام چندان صمیمی نیست...
در حقیقت در یک سو یک روح معصوم را داریم که به دنبال آزادی و طبیعت است و در سوی دیگه روح جامعه شهری و مدرن که هیچ موضوع خارج از نظمی مانند یک بچه سرگردان را قبول نمی کند ( و البته از این نمونه انسان های خارج از روال معمول باز هم در کتاب هست ) . یک جورایی بچه داستان منو یاد ژه کریستین بوبن می انداخت . کتاب کوتاهی است و ساده هم نوشته شده . من به شخصه چندان دوسش نداشتم اما سبکش جوری هست که با سلیقه خیلی ها جور در بیاد و می تونه در کل هدیه مناسبی باشه .
موندو
نام اصلی: Mondo et autres histoires
نویسنده: ژان-ماری گوستاو لوکلزیو
مترجم: المیرا دادور
ناشر: نشر مروارید
تاریخ انتشار: ۱۳۸۵
۱۱۰ صفحه