داستان زیبای بادبادک‌باز که در دهه‌ی 70 میلادی در افغانستان اتفاق می‌افتد، ماجرای رفاقت دو پسربچه به نام‌های حسن و امیر را بازگو می‌کند که عشقشان به بادبادک‌ و رؤیای بردن در مسابقه‌ی بادبادک‌بازی را در دل می‌پرورانند. اما دنیایی که در آن زندگی می‌کنند، دنیایی غرق در جنگ، پذیرای رؤیای کودکانه‌ی آن‌ها نیست؛ حادثه‌ای دردناک این دو دوست را از هم جدا می‌کند؛ حادثه‌ای که تا ابد زندگی امیر را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد. امیر کشورش را به مقصد آمریکا ترک می‌کند و پس از گذر سال‌ها و تشکیل خانواده، اتفاقی می‌افتد که او را مجبور به بازگشت به وطن می‌کند... خالد حسینی ماجرای جذابی را برایمان تعریف می‌کند تا یادمان بیندازد هم‌وطنانش چه مدت‌زمان درازی را تقلا کرده‌اند تا بر نیروهای خشن پیروز شوند... نیروهایی که خطرشان حتی امروز هم آنان را رها نکرده‌ است.