رمان عصر قوهای زبان‌بسته که بیشتر از زبان دو کودک به نام‌های علی و عایشه، از دو طبقه اجتماعی متفاوت روایت می‌شود، وقایع منتهی به کودتای 12 سپتامبر 1980 ترکیه را روایت مي‌کند. البته این روایت بیشتر بیانگر دوران زندگی سه نسل آن روزگار است،. طی وقایع سیاسی و اجتماعی که برای مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌ها، پدر و مادرها و کودکان در سال‌های دهه 80 است. و جالب اینکه آن وقایع بسیار آشنا و در هر دوره تکرار مي‌شود،. چنان‌که اجه تملکوران ایشان در مصاحبه‌ای اوضاع سیاسی و اجتماعی ترکیه در دهه دوم قرن بیست‌ویکمی را مشابه وضعیت سال‌های دهه 80 و تکرار همان وقایع وضعیت مي‌داند. او متولد 1973 است که خود هم‌سن‌وسال عایشه در رمان است، و گو خاطراتش از وقایع آن سال‌ها را مرور و یادآوری مي‌کند. علی که خانواده او از علوي‌های ساکن سیران‌باغلار است و دچار نوعی اختلال اوتیسم است و زمانی که حالت رواني‌اش رو به وخامت مي‌گذارد باید تکه نخی را در دست گرفته به آن تمرکز کند تا حالش تغییر نیابد و این‌گونه بر خود و اوضاع تسلط یابد. بالاخره اما او تصمیم مي‌گیرد خود را از وابستگی به نخ‌ها رها کند، حالتی که گویا کاملاً مي‌تواند نمادی باشد از وضعیت جامعه و مسئله رهایی و آزادی.