مراد پسر بچه یتمی است که در یک روستا نزد خالهاش زندگی میکند. روزی درویشی به ده آنها میآید و یک هسته خرما را در زمین میکارد و به مراد میگوید اگر بزرگ شد درخت نخل مال تو. در روستای آنها هیچ درخت نخلی نیست و آب و هوا نیز برای پروش نخل مناسب نیست اما مراد به رشد درخت امیدوار است او هچ تصوری از شکل نخل ندارد.
نخل
نویسنده: هوشنگ مرادی کرمانی
ناشر: نشر معین
داستان بلند
چاپ اول: 1391
132 صفحه