داستانش مال بچه هاست اما خیلی لطیف و قشنگ بود. من که خیلی دوستش داشتم. یک افسانه کوتاه بچه گانه. پرنده کوچک و خاکستری عاشق دختر زیبا و خجالتی سلطان میشود و به خواستگاری او میرود. سلطان میگوید اگر میخواهی با دخترم ازدواج کنی باید چوبی بیاوری که نهتر باشد و نه خشک و نه کج باشد و نه صاف. پرنده به دنبال چوب میرود و به پرنده «نهتر و نه خشک» مشهور میشود.
نه تر و نه خشک
نویسنده: هوشنگ مرادی کرمانی
ناشر: نشر معین
داستان بلند
چاپ اول: 1391
107 صفحه