... مگر برای تو، این زن کبیر، هرسال در شب بیستوسوم رمضان مهمانی شبانه نمیدهد و فرشتگان را فوجفوج پایین نمیکشد تا ببینید کی چگونه زندگیای میخواهد برای امسالش؟ بدهیدش. بدهیدش. کاش میدانستی همهی دوشیزگان تنسفید چشمسیاه بهشتی را همین نفْسِ کُلی با بردمیدن در شبهای مهمانیهاش ساخته و پیرهنهایی از ابریشم سبز در آن رختکنهای نورانی به تنهاشان پوشانیده و بیاعتنا به شرمشان در را براشان باز کرده دست بر میان دو کتفشان گذاشته و هل دادهشان در هیاهوی مهمانی...
نوشیدن مه در باغ نارنج
نویسنده: مرتضی کربلایی لو
ناشر: نشر افراز
داستان بلند
چاپ اول: 1388
104 صفحه




























































