top of page

نتایج جستجو

487 results found with an empty search

  • چهره ای کلیدی در فلسفه روشنگری؛ فرانسوا ولتر

    فرانسوا ولتر فرانسوا ماری آروئه، معروف به ولتر، متولد 21 نوامبر 1694 در پاریس، نویسنده، فیلسوف فرانسوی بود که یکی از شخصیت‌های اصلی فلسفه روشنگری و انگلومانیک بود. او با تولیدات ادبی و اعتقادات سیاسی‌اش، اثر خود را در عصر خود بر جای گذاشت. تأثیر آن بر طبقات لیبرال ثروتمند قبل از انقلاب فرانسه و در اوایل قرن نوزدهم تعیین کننده است. او در فرهنگ لغت فلسفی خود، ضد نهاد روحانیت مسحیت اما خداپرست است و تعصبات مذهبی زمان خود را محکوم می کند. در سطح سیاسی، او طرفدار یک سلطنت معتدل و لیبرال است که توسط «فیلسوفان» روشن شده است. اشعار حماسی طولانی او، مانند La Henriade، آثار تاریخی و مهمتر از همه جزوه او، او را به یکی از شناخته شده ترین نویسندگان فرانسوی قرن 18 تبدیل کرد. آثار او همچنین شامل داستان‌ها، نامه‌های فلسفی، فرهنگ لغت فلسفی و مکاتباتی تاریخی که ما بیش از پانزده هزار حرف از مجموع آن‌ها را می‌شناسیم که گاهاً چهل هزار حرف تخمین زده می‌شود.. ولتر بیش از بیست هزار نامه و هم چنین دو هزار کتاب را به حیطه ی نگارش رسانده است. ولتر نیز هم چون بسیاری از همفکران زمان خودش تفکری دئیسم داشت. آغاز فعالیت حرفه ای ولتر در بخشی از زندگی خود به انجمن تمپل پیوست و در آن جا شاگرد یکی از قاضی های بزرگ فرانسه شد. وی در سال 1718 نخستین تراژدی خویش را منتشر کرد و پس از آن جوایز معتبر زیادی را از به خود اختصاص داد.  همان طور که گفتیم آثار ولتر در قالب های گوناگون دسته بندی شده است و نمایشنامه نیز یکی از سبک های کاری او می باشد. وی در سال 1723 «منظومه ی آنریاد» را که درباره پادشاهی هانری چهارم بود منتشر کرد و یک سال بعد در قالب یک نمایش در شهر پاریس بر روی صحنه به اجرا در آورد. در سال 1725 ولتر مجبور شد که فرانسه را ترک و به سوی انگلستان مهاجرت کند. در همین مهاجرت به انگلستان با شعرای بسیار مشهوری آشنا شد و آثار مختلفی را به زبان انگلیسی نوشت. در سال 1729 تصمیم گرفت تا به پاریس بازگردد و تراژدی بروتوس را در همین سال به حیطه ی نگارش در آورد. هم چنین در سال 1748 نیز نمایشنامه ی سمیرامیس را برای رقابت با حریف خود کره بیون نگاشت و کتاب «ساده دل» را نیز به رشته ی تحریر در آورد. ساده دل یکی از مشهورترین کتاب های عرضه شده در اروپا می باشد و از محبوبیت خاصی در میان عام و خاص برخوردار است. در سال 1776 به نقد آثار شکسپیر پرداخت و قطعاتی چون ایرن و آگاتوکل را در همان زمان نوشت. زندگی خصوصی ولتر فرانسوا ماری آروئه روحیه ای سخت داشت به طوری که نمی توانست از کسانی که لایقش نیستند تعریف کند و به شدت از پادشاهان مختلف انتقاد می کرد؛ به گونه ای که در سال 1715 بود که اشعاری را بر ضد فیلیپ دوم نوشت و این اشعار باعث به زندان افتادن وی شد. وی در زندان نام ولتر را برای خود انتخاب کرد و پس از چند ماه گذران زندگی در زندان به کمک دوستان و جمعی از هوادارانش آزاد شد. وی به قدری در زندان سختی کشیده بود که وقتی آزاد شد به آدم سابق هیچ شباهتی نداشت. با این حال این عدم شباهت تنها از نظر جسمی و فیزیکی بود و ولتر از نظر روحی و روانی حتی بیشتر از قبل قدرتمند شده بود. بعد از آن که مثل گذشته سلامتی خود را بازیافت، دوباره به انتقاد از پادشان پرداخت. حاکمان که توان مقابله با فرانسوا ماری آروئه را نداشتند تصمیم گرفتند تا تعدادی اوباش را به جان او بیاندازند. در همین دوران بود که آدریان لوکورور که یکی از دوستان ولتر و هنرپیشه های مشهور تئاتر در آن زمان بود، درگذشت. مطابق رسم مسیحیان کشیش بالای سر جسد او ایستاد و به جای آن که با احترام درباره وی سخن بگوید با بی حرمتی تمام کار هنرپیشگی او را امری ننگین و خجالت آور دانست و از خدا خواست تا او را به خاطر این عمل شرم آورش ببخشد. پس از این ماجرا نیز کلیسا با تحریک کردن پلیس اجازه ی دفن این بانوی هنرمند را نداد. فرانسوا ماری آروئه که این ماجرا را دیده بود بسیار خشمگین شد. وی خطاب به مردم گفت «کسی که به شما می گوید با من هم فکر شو وگرنه مورد لعنت خدا قرار خواهی گرفت مانند کسی است که به شما می گوید با من هم فکر و عقیده شو وگرنه تو را خواهم کشت». حاکمان فرانسه با شنیدن این سخنان کنایه دار و سنگین ولتر باز هم نتوانستند او را تحمل کنند و برای بار دوم او را در زندان افکندند. ولتر وقتی سوزاندن کتاب «نامه های فلسفی انگلیسی» را دید دیگر نتوانست دوام بیاورد و به عمارتی در یک منطقه ی مرزی با نام Château de Cirey سفر کرد. در همین عمارت بود که با «امیل دوشاتل» شد. ولتر که 12 سال از امیل کوچکتر بود به روابط عاشقانه مخفی با امیل پرداخت. رابطه ی این دو برای 16 سال به طول انجامید و آن دو با کمک یکدیگر بیش از 21 هزار جلد کتاب را جمع آوری کردند و به مطالعه ی آن ها پرداختند. کتاب «ولتر عاشق» به توضیح عشق میان فرانسوا ماری آروئه و امیل دوشاتل پرداخته است. بیماری و درگذشت ولتر فرانسوا ماری آروئه در سن 84 سالگی درگذشت. وی که پیش از مرگ به سختی بیمار شده بود، به گفته ی دوستانش هنوز هم روحیه جسورانه اش را حفظ کرده بود. با این حال شایعات بسیار زیادی در مورد نحوه ی مرگ او وجود دارد و هر یک از دوستان و دشمنان او به نحوی به توصیف وی پرداخته اند. فرانسوا ولتر در 30 می 1778 درگذشت. کشیشان حکومتی به دلایل عقاید ضد دین او، قصد داشتند اجازه ی خاکسپاری مسیحی او را ندهند؛ به همین خاطر دوستان ولتر جنازه ی او را به سرعت به کلیسایی منتقل کردند و آداب و رسوم خاکسپاری را برایش اجرا کردند و جسدش را در یک محل مخفی به خاک سپردند. برخی از آثار فرانسوا ولتر تراژدی بروتوس ساده دل ایران آتاگول تاریخ روسیه فرهنگ فلسفی عصر لوئی چهاردهم مرگ قیصر دوشیزه اورئال آثار ترجمه شده ولتر در سایت نشر ناکجا و همچنین نسخه های اصلی آن در سایت UTOPIRAN قابل تهیه می باشد.

  • معرفی کتاب بینوایان اثر جاودان ویکتور هوگو

    کمتر کسی پیدا می‌شود که به طریقی با این کتاب آشنا نباشد. کتاب بینوایان با عنوان اصلی Les Misérables شاهکار ویکتور هوگو است که در سال ۱۸۶۲ منتشر شد. این رمان به معنای واقعی کلمه غذای کاملی برای روح انسان است. کتابی که بدون تردید ازجمله ماندگارترین رمان‌هایی خواهد بود که به عمر خود می‌توانید بخوانید. کتاب بینوایان به صورت سوم شخص روایت می‌شود و در آن نویسنده زمان به جلو و عقب می‌کشد و ماجرا‌های مختلف را روایت می‌کند. این اثر هرآنچه را که لازم است درباره فرانسه قرن نوزدهم بیان کرده و یک اثر تاریخی، روانشناسانه، اجتماعی و عاشقانه محسوب می‌شود. ویکتور هوگو ۱۷ سال را صرف نوشتن این اثر برجسته کرده است. در نسخه فارسی کتاب بینوایان زندگی نامه‌ای از هوگو و همچنین معرفی کوتاه از آثار او ارائه کرده است. در مقدمه یکی از مترجمان درباره این اثر نوشته است: « بینوایان هوگو مسلماً هرگز کهنه نخواهد شد و هرگز اهمیت و ارزشش تقلیل نخواهد یافت. این یکی از کتب انگشت‌شماری است که اگر هزاران توفان سهمگین و سیل بنیان‌کن از مکتب‌ها و سبک‌ها از سرشان بگذرد همچنان استوار خواهند ماند و چیزی از عظمت ابدی‌شان کاسته نخواهد شد. » داستان کتاب بینوایان ماجرای رمان با داستان زندگی مسیو بی‌ین وُنو میری‌یل، اسقف شهر دینی آغاز می‌شود. پیرمرد ۷۵ ساله‌ای که ویکتور هوگو در وصف مهربانی و خوبی‌های او تقریباً ۱۰۰ صفحه‌ای می‌نویسد. این اسقف به هر طریقی به افراد بینوا کمک می‌کند، دستمزدی که از دولت می‌گیرد، پول مراسم‌ها و حتی خانه خود را نیز وقف فقرا می‌کند. چند مورد از خوبی‌های این اسقف که در متن کتاب آمده است: هرکس، می‌توانست به هر ساعت، مسیو میری‌یل را بر بالین بیماران و محتضران طلبد. وی بی‌خبر از آن نبود که این عمل عالی‌ترین وظیفه‌اش و بزرگ‌ترین کارش است. خانواده‌های بی‌سرپرست، یا یتیمان، محتاج به آن نبودند که آمدنش را تمنا کنند. او خود به موقع می‌رسید. هرجا که او پدیدار می‌شد مثل یک عید می‌شد. پنداشتی که در عبورش، چیزی حرارت‌بخش و درخشان وجود دارد. کودکان و پیران چنان به خاطر اسقف بر آستانه در‌ها می‌آمدند که گویی برای آفتاب آمده‌اند. دعای خیر می‌کرد و مردم در حقش دعای خیر می‌کردند. هرکس حاجت به چیزی داشت خانه او را نشانش می‌دادند. در ادامه ژان والژان وارد داستان می‌شود. کسی که برای سیر کردن شکم بچه‌های خواهرش دست به دزدی می‌زند. او فقط یک قرص نان می‌دزد اما به ۵ سال زندان محکوم می‌شود. در زندان براثر اتفاقات و شرایط مختلف ۴ بار تلاش می‌کند که فرار کند اما هر بار دستگیر می‌شود و به مدت محکومیتش افزوده می‌شود. نهایتاً ژان والژان ۱۹ سال را در زندان سپری می‌کند. پس از این ماجرا ویکتور هوگو، خواننده را به سمت یک ماجرای عاشقانه می‌برد. ماجرایی که در آن فانتین وارد داستان می‌شود. فانتین از عشق خود حامله است اما قبل از اینکه این موضوع مطرح شود، عشقش او را ترک می‌کند. کوزت ، دختر فانتین است. دختر بینوایی که فانتین او را نزد خانواده تناردیه می‌گذارد تا از او مراقبت کنند. اما فانتین هیچ خبر ندارد که تناردیه‌ها چقد پست و کثیف هستند. این رمان در پنج بخش به شرح زیر نوشته شده است: فانتین کوزت ماریوس ترانهٔ کوچهٔ پلومه و حماسهٔ کوچهٔ سن دنی ژان والژان در کتاب بینوایان اخلاق، فضیلت، پستی، ستم، رویدادهای تاریخی؛ با ژرف‌اندیشی بررسی می‌شود و تناردیه، فانتین، ماریوس و دیگر قهرمانان کتاب با نظم ویژه‌ای در برابر هم قرار می‌گیرند و اثر جاودانه‌ای می‌آفرینند. اگرچه بینوایان از عشق‌های خیال‌انگیز سرشار است، اما جلوه واقع‌بینانه زندگی مردم معاصر ویکتور هوگو در آن، کاملا دیده می‌شود. این کتاب در نسخه دوجلدی در سایت نشر ناکجا قابل تهیه می باشد.

  • از آندره ژید و آثار او

    آندره ژید از نویسندگانی است که اغلب افراد با یک اثر او را به یاد می‌آورند. یکی از مشهورترین آثار او مائده‌های زمینی نام دارد، اما ژید با نگاهی ژرف آثار انسانی، اخلاقی و مشهور دیگری مثل «سرشت زنان»، «آهنگ عشق»، «سکه‌سازان» و... را خلق کرد. در سال ۱۹۴۷ به خاطر نوشتن آثار هنری، عمیق و روانشناسانه‌ای که به درگیری انسان با موضوعات پیچیده‌ای همچون عشق و ازدواج می‌پرداخت، جایزه‌ی نوبل ادبیات به این نویسنده‌ی فرانسوی اهدا شد. سال‌های ابتدایی زندگی آندره ژید آندره ژید در ۲۲ نوامبر ۱۸۶۹ در شهر پاریس متولد شد. او تنها فرزند یک خانواده‌ی مرفه از طبقه‌ی اشراف فرانسه بود. پدر او یک حقوق‌دان و مادرش از متمول‌ترین بورژواهای نورماندی بودند. آندره در فضایی تجملی، هنرفهم و البته پروتستان و مذهبی پرورش پیدا کرد. آندره در هشت سالگی به بیماری مبتلا شد که او را از رفتن به مدرسه بازداشت، اما فضای فرهیخته‌ و دانشی خانه و خانواده‌اش باعث شد که او بدون هیچ کمبودی در خانه به تحصیل بپردازد. آندره در سال ۱۸۸۰ در حالی که فقط یازده سال داشت، پدرش را از دست داد و این موضوع باعث شد که مادرش تعلیم و تربیت آندره را به طور کامل به عهده بگیرد. سختگیری و دلسوزی شدید مادر آندره را بی‌نهایت آشفته می‌کرد و چیزی نگذشت که آندره در پانزده سالگی دل به مادلین دخترخاله‌ی خود باخت. خیلی زود با او ازدواج کرد و علی‌رغم آشفتگی‌ها و درگیری‌هایی که آندره با خود و درونیاتش داشت، تا زمان مرگ مادلین (سال ۱۹۳۸) با او همدم بود. شروع زندگی خودخواسته‌ی آندره ژید رفاه مادی و خانواده‌ی متمول آندره ژید باعث می‌شد که او از کار کردن بی‌نیاز باشد، بنابراین آندره در سن بیست‌ودوسالگی وقت و فراغ بال زیادی داشت تا نویسندگی را شروع کند. در همین دوران با افرادی نظیر استفان مالارمه، پی‌یر لوئیس و پل والری دوستی نزدیکی پیدا کرد و تحت تاثیر آن‌ها و البته با پیروی از مکتب سمبولیسم در سال ۱۸۹۱ اثری را پدید آورد به نام یادداشت‌های روزانه‌ی آندره ولتر (Les Cahiers d’Andre Walter The Notebooks of Andre Walter) یادداشت‌های روزانه‌ی آندره ولتر، رساله‌ی نارسیس و سفر اورین در همان زمان هم آثاری مهم به حساب می‌آمدند و پنجره‌ای بودند که به دنیای مکتب سمبولیسم باز می‌شدند و افرادی که از قواعد این مکتب پیروی می‌کردند بسیار از آن‌ها استقبال کردند. آندره تا پیش از اینکه جسارت این سفر را پیدا کند، همیشه بین نظم هنرمندانه، اخلاق انسانی و البته میل شدیدش به تجربه‌ی زندگی بدون محدودیت‌هایی که فرهنگ و اشرافی‌گری از بدو تولد به او تحمیل کرده بود، در نوسان بود و این تضاد بین نیروهای درونی‌اش او را آزرده می‌کرد. به همین دلیل جذابیت سمبولیسم برای آندره ژید خیلی زود رنگ باخت و او به دنبال فضا و دنیایی نو می‌گشت. آندره ژید جسارت و شجاعتی پیدا کرد تا به شاخ آفریقا سفر کند و کشور الجزایر را از نزدیک لمس کند. مائده های زمینی و مائده‌های تازه آندره ژید در تمام عمرش در فضایی آسوده و امن زندگی کرده بود و قلم سنگین‌ترین ابزاری بود که آندره در دستانش گرفته بود، در سال ۱۸۹۳ به تنهایی به کشوری خیلی دور با فرهنگی متفاوت سفر کرده بود. در این سفر به بیماری سختی مبتلا شد، تا حدی که تصور می‌کرد به انتهای زندگی خودش رسیده و با مرگ چشم در چشم است. اما او از این بیماری جان سالم به در برد. این سفر و سختی‌های جان‌فرسایش نه تنها دنیای بیرونی بلکه دنیای درونی آندره را دگرگون کرد و باعث شد تا او با کوله‌باری از تجارب جدید و بدون قید و بندهای فرهنگی و طبقاتی که قبلا خود را در چنگال آنها اسیر می‌دید، به پاریس بازگردد و آثاری حیرت‌انگیز خلق کند. به این ترتیب آثاری که از آندره ژید منتشر شد سر و شکل متفاوت‌تری پیدا کردند و حاوی مفاهیمی شدند که پیشتر از او شنیده نشده بود و ناگفته نماند که تجربیاتی که سفر الجزایر به او اضافه کرده بود هم در این کتاب‌ها نمود پیدا کردند. مائده‌های زمینی در سال ۱۸۹۷ منتشر شد و یکی از کتاب‌هایی بود که ژید بعد از طغیان و سفر نوشت. این کتاب ترکیبی است از شرح‌حال، سفرنامه و گفتگو که ساختار آن هم از شعر و هم نثر بهره می‌برد. نثر این اثر شباهت به شعر دارد و شعرهایش بی‌شباهت به نثر نیست! چیزی است شبیه به آن شوریدگی و احوالاتی که خود نویسنده در سفرش تجربه کرده. ناگفته نماند که مائده‌های زمینی رمان محسوب می‌شود، اما نمی‌توان خودزندگی‌نامه‌ای را که در قلب آن شکل گرفته، نادیده گرفت. این رمان یک بخش جدیدتر هم دارد که آندره ژید چهل سال بعد به آن اضافه کرد و پس از آن نام کتاب به مائده‌های زمینی و مائده‌های تازه تغییر پیدا کرد. آندره که در حال بهبودی از بیماری کشنده است، در بخش اول این اثر با نثری فاخر از تجربه‌اش از مزرعه‌ای در نورماندی، محلی در جنوب ایتالیا و مکان‌های مختلفی در شمال آفریقا صحبت می‌کند و از لطافت زندگی، غنیمت شمردن دم و کنار هم گنجاندن وقایع (چه تلخ و چه شیرین) می‌گوید. بخش دوم از این رمان پخته‌تر شدن و بلوغ پیدا کردن نویسنده را به وضوح نشان می‌دهد، چرا که زمانی نوشته شد که نویسنده هفتادسالگی خود را می‌گذراند. مائده‌های تازه بخشی است بسیار جاافتاده و فلسفی‌تر که خوش‌بینی مائده‌های زمینی را تکمیل می‌کند و گفته‌های آن را به ثمر می‌نشاند. بخش‌هایی کوتاه از این کتاب را که به خوبی می‌تواند یک راهنمای ارزشمند برای رسیدن به زندگی فیلسوفانه، خوشبینانه و آزاد باشد، مطالعه می‌کنید:‌ «شبیه کسی هستی که برای راهنمایی خود دنبال نوری می رود که به دست خویش دارد...به هر کجا بروی جز خدا چیزی را ملاقات نتوانی کرد... به خویش بقبولان که تنها خدا است که موقت نیست. ای کاش اهمیت در نگاه تو باشد نه در چیزی که به آن می‌نگری.» «کاش هیچ انتظاری در وجودت حتی رنگ هوس هم به خود نگیرد، بلکه تنها آمادگی برای پذیرش باشد. منتظر هر آنچه به سویت می‌آید، باش و جز آنچه به سویت می‌آید، آرزو مکن.» «از اعتقاد دست بدار و بیاموز. آن که می‌کوشد تا حرف خود را به زور بقبولاند، حجت موجهی ندارد. مگذار بدین‌گونه گمراهت کنند. مگذار چیزی را به زور به تو بقبولانند.» «در هر آدمی، امکان‌هایی شگفت‌انگیز هست. زمان حال، اگر گذشته در آن پرتوی از داستانی نیفکنده باشد، آکنده از آینده‌ها خواهد بود. اما دریغ! یک گذشته تنها یک آینده را به وجود می‌آورد.» جنگ جهانی و تاثیرات آن آندره ژید با شروع جنگ و در طول آن بحران‌های مکرر روحی را از سر گذراند، اما پس از به اتمام رسیدن آن با خود به آشتی رسید. آندره در این دوران که با خود صلح کرده بود، کتاب‌های مختلفی را منتشر کرد که باعث برانگیخته شدن نظرات مثبت و منفی بسیاری شد، به نقاط مختلفی از زمین (کنگو، شوروی و...) سفر کرد، اندیشه‌های مختلفی (کمونیسم و...) را شناخت و پس از مدتی آنها را رد کرد و کنار گذاشت، در سال ۱۹۴۷ نوبل ادبیات را دریافت کرد، پس از آن از طرف دانشگاه آکسفورد دکتری افتخاری گرفت و در سال ۱۹۵۰ در یک کتاب خودزندگی‌نامه از احوالات، امیال و خاطرات خود پرده برداشت و سیل انتقادات فراوانی را به سمت خود روانه کرد. آندره ژید در طول زندگی‌اش و در تمام آثار خود به ضرورت خودآگاهی و صداقت با خود تاکید کرد و در نهایت در ۱۹ فوریه سال ۱۹۵۱ در پاریس چشم از جهان فروبست. آثار موجود از آندره ژید را در لینک زیر جستجو کنید: https://www.naakojaaketab.com/search-results?q=%D8%A2%D9%86%D8%AF%D8%B1%D9%87+%DA%98%DB%8C%D8%AF&type=products منابع: Taaghche Wikipedia Naakojaa

  • زندگینامه و معرفی سه عنوان کتاب‌های مراد فرهادپور

    مراد فرهادپور (زادهٔ ۱۷ تیر ۱۳۳۷ تهران) نویسنده، مترجم، روزنامه‌نگار معاصر ایرانی است که به عنوان نماد روشنفکر جریان چپ نو ایران شناخته می‌شود. فرهادپور در ۱۷ تیر ۱۳۳۷ در تهران به دنیا آمد. او فرزند فاطمه علوی و ناصرقلی فرهادپور است. سیاست‌مدار و روزنامه‌نگار و عضو حزب مردم و نمایندهٔ حوزهٔ انتخابیهٔ رامند ضیاءآباد در دورهٔ بیست و دوم و نمایندهٔ بویراحمد در دورهٔ بیست و سوم مجلس شورای ملی بود. مراد حاصل ازدواج دومِ فاطمه علوی بود. فاطمه از ازدواجِ نخستِ خود با پسرعمویش بزرگ علوی نویسنده چپ‌گرای ایرانی صاحب فرزندی به نام مانی شد. مراد فرهادپور خواهری به نام زری دارد. فرهادپور ابتدا در دانشکده مکانیک دانشگاه علم و صنعت به تحصیل مشغول شد، اما درس خود را ناتمام رها کرد و برای ادامهٔ تحصیل به انگلستان رفت. در سال ۱۳۵۸ پیش از انقلاب فرهنگی برای تحصیل در رشته اقتصاد وارد دانشگاه تهران شد و مدرک لیسانس خود را در سال ۱۳۶۵ اخذ کرد. فرهادپور کار ترجمهٔ متون فلسفی را از دههٔ شصت خورشیدی آغاز کرد. در دههٔ هفتاد برای نشریات روشنفکری نظیر راه نو، کیان، و آدینه مطلب می‌نوشت. فرهادپور در حال حاضر یکی از مهم‌ترین چهره‌های روشنفکری چپ نو محسوب می‌شود. تلاش‌های او و نزدیکانش در معرفی مکتب فرانکفورت در فضای روشنفکری ایران موجب ایجاد جریانی از روشنفکران جوان چپ‌گرا شده است. فرهادپور در سال‌های اخیر با معرفی چهره‌هایی جدید از فیلسوفان چپ جدید اروپایی هم‌چون آلن بدیو، جورجو آگامبن، و اسلاوی ژیژک موجب دامن زدن به مباحث جدیدی شده است. فعالیت مطبوعاتی انتشار بیش از بیست شمارهٔ فصل‌نامهٔ ارغنون به همراه یوسف اباذری، حسین پاینده و… که در ده سال انتشار بخشی از مهم‌ترین مقالات فلسفی قرن بیستم در قالب این فصل‌نامه ترجمه و انتشار یافتند. این فصل‌نامه یکی از تاثیرگذارترین نشریات بر جریان‌های روشنفکری در ایران بوده است. این فصل‌نامه از سال ۱۳۸۳ منتشر نمی‌شود اما چاپ‌های دوم و سوم اکثر شماره‌های ان در سال‌های اخیر عرضه شده است.[نیازمند منبع] در سال‌های اخیر و با گسترش استفاده از اینترنت در میان نویسنده‌گان و مترجمان، فرهادپور به همراه چند تن از نویسنده‌گان و مترجمان دیگر از جمله صالح نجفی، امید مهرگان، مازیار اسلامی، رحمان بوذری در وب‌سایت تز یازدهم مطالب خود را منتشر می‌کنند. او همچنین از مدرسین مؤسسه پرسش است. معرفی سه اثر از مراد فرهادپور هومو ساکر هوموساکر، که در زبان لاتین به معنای «انسان مقدس» است، در حقوق روم قدیم به کسی اطلاق می‌شد که اگر کسی او را می‌کشت قاتل به شمار نمی‌آمد و با این حال امکان قربانی کردن او نیز وجود نداشت. به این قرار، انسان مقدس در چارچوب قوانین روم شخصی بود که بیرون از دایره‌ی قانون قرار می‌گرفت. آگامبن این تمثال را برای فهم رمز سیاست در دنیای مدرن احیا کرده است.آگامبن در هوموساکر می‌کوشد مسئله‌ی امکانِ محض و بالقوگی و قدرت را به مسئله‌ی اخلاق سیاسی و اجتماعی در بستری پیوند زند که اخلاق مذکور شالوده‌ی دینی و مابعدالطبیعی و فرهنگی سابق خویش را در آن از کف داده است. آگامبن تحلیلِ جسته‌گریخته‌ی زیست‌سیاست را در نوشته‌های فوکو رهنمای کار خویش می‌گیرد و با دیدی گسترده و باریک‌بین و موی‌شکاف حضور مخفی یا ضمنیِ برداشتی از زیست‌سیاست را در تاریخ نظریه‌ی سنتیِ سیاست می‌کاود. او می‌کوشد نشان دهد از کهن‌ترین رساله‌های نظریه‌ی سیاست، به‌ویژه در تلقی ارسطو از انسان در مقام حیوان سیاسی (یا شهرنشین)، و در سرتاسر تاریخ تفکر غرب درباره‌ی حاکمیت (خواه حاکمیت پادشاهان خواه حاکمیت دولت‌ها) تا به امروز برداشتی از قدرت مستتر است، قدرتی مستولی بر «زندگی» انسان. لینک تهیه کتاب در سایت ناکجا: قانون و خشونت قانون و خشونت دو قطب یا جوهر طبیعی نیستند که سیاست را بتوان به‌مثابه فاصله یا خط رابط میان آن دو تعریف کرد، حتا اگر این تعریف به شیوه‌های دیالکتیکی بر حسب زوج مفهومی شباهت/ تفاوت، یا همگرایی/ واگرایی توصیف شود. سیاست، درواقع، نه‌فقط شکافی میان این دو قطب، بلکه اساساً شکاف یا تنشِ برسازنده‌ی نهفته در درونِ آن دو است. بدونِ اعمال خشونت سازمان‌یافته ــ که نهایتاً مبتنی بر توانایی کشتن و اِعمال خشونت جسمانی است ــ هیچ قانون و حکومتی بر جای نمی‌ماند؛ به همین ترتیب، هر نوع اِعمال خشونت فردی و گروهی نیز جویای آن است که به قانون بدل شود و الگو و مبنای آن همان خشونت اجتماعی مشروع و رسمیت‌یافته است. فلسفه، معرفت و حقیقت در این کتاب گزیده‌ای از یادداشت‌های "فریدریش ویلهلم نیچه "( 1844 1900) فیلسوف آلمانی در باب معرفت‌شناسی، فلسفه، حقیقت و فرهنگ فراهم آمده است . عناوین برخی از مباحث کتاب عبارت‌اند از :فرهنگ، فلسفه، یونانیان، تاریخچه کتاب فیلسوفات نیچه، در باب شوق به حقیقت، حقیقت و دروغ به مفهومی غیر اخلاقی، و فلسفه در زمان عسرت .مترجم در مقدمه کتاب می‌گوید" :نیچه نخستین کسی بود که دریافت نفس حقیقت و معرفت برای انسان مدرن مسئله ساز شده‌اند . نظریه او در مورد بی‌ارزش شدن حقیقت و معرفت در واقع بدین معناست که برای انسان مدرن آخر قرن نوزدهم، مسئله اصلی دیگر نه شناخت طبیعت (به سبک اسلاف قرن هفدهمی‌اش)، که شناخت خود این شناخت است .از نظر نیچه حقیقت چیزی نیست جز استعاره‌ها و دروغ‌هایی که جامعه بر فرد تحمیل می‌کند .این دروغ‌ها ضامن بقای جامعه و فرد و از این رو برای هر دوی آنها مفید و سودمندند . ولی نیچه از سوی دیگر به وجود حقایقی مضر و مرگبار اشاره می‌کند، و در تفسیر خویش از تنش میان حقیقت و زیبایی تا آن جا پیش می‌رود که می‌گوید : اگر زیبایی و هنر نبود، آدمی در نتیجه اثرات مهلک حقیقت و میل به حقیقت نابود می‌شد...به لحاظ تاریخی و فرهنگی نیهیلیسم بی‌شک مهم‌ترین و بنیادی‌ترین مفهوم در تفکر فلسفی نیچه است .نظریه نیچه در باب نیهیلیسم، کل تاریخ تمدن غربی، یعنی تمدن سقراطی مسیحی را در برمی‌گیرد و فی‌الواقع در حکم نقطه اوج نقد تبارشناسی نیچه از دست‌آوردها و ارزش‌های بنیادین این تمدن است ." برای دسترسی به تمامی آثار فرهادپور در سایت ناکجا کتاب به لینک زیر مراجعه فرمایید: https://www.naakojaaketab.com/search-results?q=%D9%85%D8%B1%D8%A7%D8%AF+%D9%81%D8%B1%D9%87%D8%A7%D8%AF منابع: Wikipedia Naakojaa

  • زندگینامه و معرفی سه عنوان از کتاب‌های فریدون آدمیت

    فریدون آدمیت (۱۳۸۷-۱۲۹۹)، تاریخ‌نگار معاصر ایران، نویسندهٔ آثار بسیاری دربارهٔ مشروطیت و روشنفکران مشروطه و کارمند عالی رتبه وزارت امور خارجه بود. روش او در تاریخ‌نگاری به گفتهٔ خودش، تاریخ‌نگاری تحلیلی-انتقادی بود. فریدون آدمیت، فرزند عباسقلی خان قزوینی در سال ۱۲۹۹ ه‍ ش در تهران متولد شد. او بعد از تحصیلات ابتدایی به دارالفنون رفت و تا کلاس پنجم در دارالفنون به ادامه تحصیل پرداخت و در سال ۱۳۱۸ کلاس پنجم را به اتمام رساند و سه ماه بعد امتحان نهایی مدرسه متوسطه را پشت سر گذاشت. او در سال ۱۳۱۸ ش به خدمت وزارت پست و تلگراف درآمد و سال بعد به وزارت خارجه رفت. پس از آن به دانشکدهٔ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران راه یافت و در سال ۱۳۲۱ فارغ‌التحصیل شد. وی پایان‌نامه‌اش را دربارهٔ زندگی و اقدامات سیاسی امیرکبیر نوشت که دو سال بعد (سال ۱۳۲۳) با عنوان «امیرکبیر و ایران» با مقدمهٔ استادش دکتر محمود محمود به چاپ رسید. او بعدها در سال ۱۳۳۰ خورشیدی برای ماموریتی پنج‌ساله به سفارت ایران در لندن اعزام شد و در همین فرصت به تحصیل پرداخت و در ۱۳۲۸ در رشته تاریخ دیپلماسی و حقوق بین‌الملل از دانشگاه لندن، دکترا دریافت کرد. رساله دکتری او روابط دیپلماتیک ایران با انگلیس، روسیه و ترکیه عثمانی ۱۸۱۵-۱۸۳۰ بود. آدمیت در دوران دانشجویی دانشکدهٔ حقوق، در سال ۱۳۱۹ به استخدام وزارت امور خارجه درآمد تا ضمن کار، تحصیلات خود در خارج از کشور را تکمیل کند. وی در این وزارت‌خانه، مسئولیّت‌هایی از جمله: دبیر دوّم سفارت ایران در لندن (نخستین فعّالیت اداری-اجرایی او)، معاونت ادارهٔ اطلاعات و مطبوعات، معاونت ادارهٔ کارگزینی، دبیر اوّل نمایندگی دائمی ایران در سازمان ملل متحد، رایزن سفارت ایران در سازمان ملل، نمایندهٔ ایران در کمیسیون وابسته به شورای اقتصادی و اجتماعی ملل متحد، نمایندهٔ ایران در کمیسیون حقوقی تعریف تعرّض، مخبر کمیسیون امور حقوقی در مجمع عمومی نهم، نمایندهٔ ایران در کنفرانس ممالک آسیایی و آفریقایی در باندونگ، مدیر کل سیاسی وزارت خارجه، مشاور عالی وزارت امور خارجه، معاون وزارت امور خارجه، سفیر ایران در لاهه در سال‌های ۱۳۴۰ تا ۱۳۴۲، سفیر ایران در فیلیپین و حدود دو سال سفیر ایران در هند بود. او حدود بیست سال هم مقام داور بین‌الملل را در دیوان حکمیت لاهه داشت. آدمیت در کنار انجام مأموریت اداری در بریتانیا، وارد دانشکدهٔ علوم سیاسی و اقتصاد لندن شد و پس از پنج سال تحصیل در رشتهٔ تاریخ و فلسفهٔ سیاسی در سال ۱۹۵۱ (میلادی) به درجهٔ دکتری دست یافت. آدمیت در سال ۱۳۳۰ به عنوان جوان‌ترین سفیر ایران در سازمان ملل معرفی شد. آدمیت در سال ۱۳۵۷ ش که برخی نویسندگان برای بار دوم کانون نویسندگان را به منزله یک کانون صنفی راه انداختند ریاست نخستین جلسه عمومی کانون را برعهده گرفت ولی چندی بعد از آن کناره‌گیری کرد. آدمیت مخالفانی از طیف مذهبی و غیرمذهبی دارد. برخی از نیروهای غیرمذهبی ایران به خاطر توجه او به نقش روحانیون در جنبش مشروطه و برخی از مذهبی‌ها هم به خاطر توجه او به نیروهای غیرمذهبی و روشنفکران غیرمذهبی. همچنین برخی از اقلیت‌های مذهبی چون بهاییان به خاطر دیدگاه‌های او دربارهٔ بهاءالله منتقد او هستند و برخی از چپ‌ها به دلیل مواضع او، به او انتقاد دارند. هوشنگ شهابی نمونه‌هایی از نگرش خصمانه آدمیت را نسبت به بهائیان و یهودیان ارائه کرده‌است. او می‌گوید نتیجه ملی‌گرایی شدید آدمیت باعث می‌شود او تمام اقلیت‌های مذهبی غیر از زرتشتیان را با قدرت‌های خارجی مرتبط بداند. شهابی موارد متعددی را نشان داده‌است که آدمیت منابع اولیه را به گونه‌ای تحریف کرده که با توطئه‌باوری خود سازگار باشد. سوءظن آدمیت به یهودیان و بهائیان، در ارزیابی او از سایر مورخان هم بازتاب می‌یابد. او در پاراگراف ابتدایی کتاب‌شناسیِ اثرِ خود دربارهٔ امتیاز تجارت توتون و تنباکو ۲–۱۸۹۰، نوشته‌های تعدادی از محققان یهودی را بی‌ارزش دانسته و رد می‌کند. یکی از این پژوهشگران نیکی کدی است که به گفته آدمیت «با کمک هزینهٔ سازمانی یهودی به مطالعهٔ سید جمال‌الدین اسدآبادی (همان افغانی) پرداخت و رساله‌ای دربارهٔ قیام تنباکو نوشت». در جایی دیگر اعلام می‌کند که یهودی بودن کدی باعث شد تا او دربارهٔ نقش علمای شیعه در انقلاب مشروطه ۹–۱۹۰۵ مبالغه کند. وی همچنین فیروز کاظم‌زاده، مورّخی که از قضا بهائی نیز هست، را به «عداوت مفرط» نسبت به ایران و ایرانیان متهم می‌کند و این احساسات را ناشی از تعلقات دینی او می‌داند. در واقع، کاظم‌زاده در اوایل دههٔ ۱۹۵۰ به علت مذهبش از تدریس در ایران محروم شد، و پس از آن تصدی کرسی تاریخ روسیه را در دانشگاه یِیل بر عهده گرفت. عباس امانت، استاد تاریخ و مطالعات بین‌المللی و صاحب کرسی مطالعات خاورمیانه در دانشگاه ییل، معتقد است که احمد کسروی و متفکران سکولار نسلهای بعد از او مانند جلال آل احمد و فریدون آدمیت اغلب تحتِ پوشش تجدّد خواهی عُرفی دست به ایجاد نفرت نسبت به گروه‌های دینی تجدّد خواه و ناسازگار با جریان اصلی مذهب به‌خصوص بهائیان می‌زدند.[۱۵] آنها با بی‌اعتمادی به هر جنبش تجّددخواه دینی که ارزشهای اسلام و خاتمیت آن را زیر سؤال می‌برد می‌نگریستند. نگرش آنها با عدم تحمل تکثرگرایی دینی، علاقه‌مندی وافر و شرم آور به نظریات توطئه و اتهامات خیانت و بی‌وطنی علیه بهائیان همراه بود. آنها در موارد اذیت و آزار، خشونت و کشتار وحشیانه بابیان و بهاییان سکوت اختیار می‌کردند. عباس امانت همچنین کارهای آدمیت را در رابطه با تاریخ جنبش بابی در کتاب «امیر کبیر و ایران» دارای اشکال می‌داند. در مقدمه کتاب، آدمیت وعده می‌دهد که روشی تحلیلی و بدور از تعصب پیش خواهد گرفت و مدعی می‌شود تحلیلهای تاریخی او واقع‌گرایانه و منطقی هستند. امانت معتقد است که او این ارزشها را به هیچ وجه رعایت نمی‌کند. امانت فصل «داستان باب» از کتاب «امیر کبیر و ایران» را دارای خطاهای واضح تاریخی که از بی‌دقتی در متدولوژی و اطلاعات ناکافی آدمیت نشئت می‌گیرد می‌داند و زبان آدمیت در توصیف تاریخ و عقاید آئین بابی را با ذکر چند نمونه، بسیار جدلی و توهین‌آمیز توصیف می‌کند. به عنوان مثال آدمیت در این کتاب آئین بابی را با فعالیت‌های یک جاسوس انگلیسی به نام آرتور کانلی مرتبط می‌داند، و مدعی می‌شود که ملاحسین بشرویه‌ای، اولین پیرو باب، جاسوس انگلیس و در ارتباط با کانلی بوده و برای منافع انگلستان باب را وادار به ادعای پیامبری کرده‌است. آدمیت منبع خود را، بدون ذکر صفحه، خاطرات کانلی («سفر زمینی از انگلستان به شمال هندوستان از طریق روسیه، ایران و افغانستان») ذکر می‌کند. بعدها با اعتراض مجتبی مینوی، مبنی بر اینکه کانلی در خاطرات خود هیچ اشاره‌ای به باب و بابیان نکرده‌است، آدمیت مجبور می‌شود اعتراف کند که ادعای او جعلی است. وی مطالب ساختگی را در چاپ‌های بعدی کتاب حذف می‌کند. در همین راستا امانت دربارهٔ روش تاریخ‌نگاری آدمیت می‌گوید: «آدمیت تصویری مشوش از مکتب نوین و به اصطلاح مترقی تاریخ‌نگاری ایران به نمایش می‌گذارد، مکتبی که خود او از پیشگامان آن است». به ادعای عبدالله شهبازی، آدمیت آرامش دوستدار را به دلیل اینکه بهاءالله را در زمرهٔ پیامبران بزرگ الهی از جمله موسی، عیسی، زرتشت و محمد می‌آورد، شارلاتانی می‌خواند که می‌خواهد مردم را تحمیق کند. معرفی سه اثر از فریدون آدمیت فکر آزادی ومقدمه نهضت مشروطیت کتاب «فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت» چهارمین اثر استاد زنده یاد دکتر فریدون آدمیت است که در سال 1340 ش. جزو سلسله کتاب های تاریخی انتشارات سخن طبع شده است. این کتاب یکی از مآخذ و منابع مشروطه و تاریخ تجدد بشمار می آید و مورد توجه اهل نظر و طلاب و دانشجویان و محققان بوده است. این رساله تاریخچه ای است در نشر اندیشه آزادی و مقدمه جنبش مشروطه خواهی در ایران.تاریخ تهضت مشروطیت ایران شامل دو مبحث اصلی است: یکی تاریخ بیداری افکار و نشر عقاید سیاسی و مدنی جدید که در حقیقت مقدمه هوشیاری ملی و نهضت آزادی است، دیگر شرح انقلاب مشروطه از زمان تحصیل فرمان مشروطیت تا قیام ملی که به خلع محمد علی شاه از سلطنت انجامید. لینک تهیه کتاب در سایت ناکجا: فکر دموکراسی اجتماعی در نهضت مشروطیت ایران نهضت ملی مشروطیت از نوع جنبش‌های آزادیخواهی طبقة متوسط شهرنشین بود. مهم‌ترین عناصر تعقل اجتماعی و ایدئولوژی آن نهضت را دموکراسی سیاسی یا لیبرالیسم پارلمانی بنا نهاد. در این جنبش همچون اغلب حرکت‌های اجتماعی طبقات و گروه‌های مختلف مشارکت داشتند ولی روشنفکران اصلاح‌طلب و انقلابی هر دو، بازرگانان ترقیخواه و روحانیان روشن‌بین سه عنصر اصلی سازندة آن نهضت بودند. فریدون آدمیت در کتاب حاضر به مقولة دموکراسی اجتماعی در نهضت مشروطیت پرداخته است. این کتاب حاوی دو قسمت است: قسمت نخست فصلی از کتاب مفصلی در ایدئولوژی نهضت ملی مشروطیت ایران با عنوان‌های دموکراسی اجتماعی وفرقه‌های اجتماعیون، مسائل دموکراسی اجتماعی، حرکت دهقانی و سیاست مجلس اول، ترقی فکر دموکراسی اجتماعی و کارنامة فرقة دموکرات ایران؛ قسمت دوم کتاب نیز تحقیقی است در افکار محمدامین رسول‌زاده، متفکر حزب دموکرات ایران و نویسندة روزنامة ایران نو. عنوان فصل‌های آن عبارت‌اند از: مقدمة تاریخی، در دموکراسی، در سوسیالیسم، و در کمونیسم روسی. انحطاط تاریخ‌ نگاری در ایران (مقالات تاریخی) اگرچه برخی از مقالات و یادداشت‌ها در این مجموعه بیشتر در گزیده مقالاتی که از آنها چاپ شده مجددا در این کتاب گردآوری شده‌اند، اما بخش عمده‌تری از آنها به دلیل پراکندگی در داخل نشریاتی که به دور از دسترس عمومی هستند، به تنهایی و بدون شناخته شدن به جایی دورافتاده مانده بود. این مجموعه به جز ارزش تاریخی آنها که در مسائل مختلف از جمله تاریخنگاری در ایران یا بررسی‌های کوتاه در مورد برخی از شخصیت‌های سیاسی ایران در دوره قاجار تأثیرگذار است، ویژگی دیگری دارد که امروزه به علت مصرف طولانی زمان برای نوشته و تدوین این نوشته‌ها و یادداشت‌ها و همچنین نسخه جدید نبودن برخی از جنبه‌های آنها با داده‌ها و دانش‌های تاریخی کنونی یا دیدگاه‌های امروزی نسبت به برخی موضوعات، یا حتی عدم تطابق برخی از اجزاء آن با آگاهی‌های تاریخی ما در حال حاضر و یا شیوه دیدگاهی که امروزه به برخی از مباحث مطرح شده در این زمینه داریم، برجای مانده است. تعدادی از مقالات و یادداشت‌های موجود در این مجموعه از این قاعده مستثنی می‌شوند. به عنوان مثال، دستورنامه محمد شاه در سفارت حسین خان و آگاهی‌های تازه از امیر کبیر طرح قرارنامه ایران و انگلیس... بیشتر جنبه سندی دارند و در این مورد شناخته شده‌اند. برای دسترسی به تمامی آثار فریدون آدمیت در سایت ناکجا کتاب به لینک زیر مراجعه فرمایید: https://www.naakojaaketab.com/search-results?q=فریدون+آدمیت منابع: Wikipedia Naakojaa

  • زندگینامه و معرفی سه عنوان کتاب‌های باستانی پاریزی

    محمد ابراهیم باستانی پاریزی در سوم دی‌ماه ۱۳۰۴ خورشیدی در پاریز، از توابع شهرستان سیرجان در استان کرمان متولد شد. وی تا پایان تحصیلات ششم ابتدایی در پاریز تحصیل کرد و در عین حال از محضر پدر خود مرحوم حاج آخوند پاریزی هم بهره می‌برد. پس از پایان تحصیلات ابتدایی و دو سال ترک تحصیل اجباری، در سال ۱۳۲۰ تحصیلات خود را در دانشسرای مقدماتی کرمان ادامه داد و پس از اخذ دیپلم در سال ۱۳۲۵ برای ادامه تحصیل به تهران آمد و در سال ۱۳۲۶ در دانشگاه تهران در رشتهٔ تاریخ تحصیلات خود را پی گرفت. در ۱۳۳۰ از دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل شد و برای انجام تعهد دبیری به کرمان بازگشت. در همین ایام با همسرش، حبیبه حایری ازدواج کرد و تا سال ۱۳۳۷ خورشیدی که در آزمون دکتری تاریخ پذیرفته شد، در کرمان ماند. باستانی پاریزی دورهٔ دکترای تاریخ را هم در دانشگاه تهران گذراند و با ارائهٔ پایان‌نامه‌ای دربارهٔ ابن اثیر دانشنامهٔ دکترای خود را دریافت کرد. وی کار خود را در دانشگاه تهران از سال ۱۳۳۸ با مدیریت مجله داخلی دانشکده ادبیات شروع کرد و تا سال ۱۳۸۷ استاد تمام‌وقت آن دانشگاه بوده و رابطهٔ تنگاتنگی با این دانشگاه داشته‌است. باستانی پاریزی روز پنجم فروردین ۱۳۹۳ پس از یک ماه بیماری کبد در بیمارستان مهر تهران دیده از جهان فرو بست. نویسندگی شوق نویسندگی وی در دوران کودکی و نوجوانی در پاریز و با خواندن نشریاتی مانند حبل‌المتین، آینده و مهر برانگیخته شد. باستانی، اولین نوشته‌های خود را در سال‌های ترک تحصیل اجباری (۱۳۱۸ و ۱۳۱۹) در قالب روزنامه‌ای به نام باستان و مجله‌ای به نام ندای پاریز نوشت، که خود در پاریز منتشر می‌کرد و دو یا سه مشترک داشت. اولین نوشتهٔ او در جراید آن زمان، مقاله‌ای بود با عنوان «تقصیر با مردان است نه زنان» که در سال ۱۳۲۱ در مجلهٔ بیداری کرمان چاپ شد.[ پس از آن به عنوان نویسنده یا مترجم از زبان‌های عربی و فرانسه مقالات بی‌شماری در روزنامه‌ها و مجلاتی مانند کیهان، اطلاعات، خواندنی‌ها، یغما، راهنمای‌کتاب، آینده، کلک و بخارا چاپ کرده‌است. اولین کتاب باستانی پاریزی پیغمبر دزدان نام دارد که شرح نامه‌های طنزگونهٔ شیخ محمدحسن زیدآبادی است و برای اولین بار در سال ۱۳۲۴ در کرمان چاپ شده‌است. وی در مدت حیات بیش از شصت عنوان کتاب تألیف یا ترجمه نمود. کتاب‌های باستانی پاریزی برخی شامل مجموعهٔ برگزیده‌ای از مقالات وی هستند که به صورت کتاب جمع‌آوری شده‌اند و برخی از ابتدا به عنوان کتاب نوشته شده‌اند. از میان نوشته‌های او، هفت کتاب متمایز است که همگی در نام خود عدد هفت را دارند، مانند خاتون هفت قلعه و آسیای هفت سنگ. بعداً کتاب هشتمی با عنوان هشت‌الهفت به این مجموعهٔ هفت‌تایی اضافه شده‌است. معرفی سه اثر از باستانی پاریزی یعقوب لیث "یعقوب لیث" اثری است به قلم دکتر "محمد ابراهیم باستانی پاریزی" که یکی از مورخین و پژوهشگران برجسته‌ی ایرانی است. اثر پیش رو که هم اکنون در چهارصد و هفتاد و نه صفحه توسط انتشارات علم به چاپ رسیده است، همواره مورد استقبال بالای مخاطبین بوده و چندین بار مورد تجدید چاپ قرار گرفته است. دکتر"محمد ابراهیم باستانی پاریزی" در این کتاب نحوه‌ی ایجاد سلسله صفاریان و روحیات بنیانگذار آن، "یعقوب لیث" را تشریح می‌کند. "یعقوب لیث" علیرغم اینکه تمدن ایران زیر سایه هجوم اعراب رو به زوال بود، توانست در تمام دوران سلطنت خود، ادبیات و فرهنگ فارسی را احیا کند. این کتاب بیست و چهار فصل دارد که از ابتدای شکل‌گیری این سلسله تا پایان کار "یعقوب لیث" و سپس انحطاط سلسله صفاریان را به طور کامل شرح می‌دهد. در پایان کتاب نیز تصاویری وجود دارد که متن را تکمیل کرده و به مخاطب کمک می کند تا موضوعات مطرح شده در کتاب را بهتر درک کند. این اثر همانند سایر آثار پژوهشی دکتر "محمد ابراهیم باستانی پاریزی" ، مملو از مطالب خواندنی است که تنها بخش کمی از آن به صورت پراکنده در کتاب‌های دیگری که پیرامون " یعقوب لیث" نوشته شده‌اند، یافت می شود. "محمد ابراهیم باستانی پاریزی" در این کتاب کوشیده است تا تمامی جنبه‌های زندگی "یعقوب لیث" را به عنوان بنیانگذار یک سلسله و نیز تمامی اعمال او و علل انحطاط این سلسله را بازگو کند. "یعقوب لیث" حوالی سال 253 هجری قمری توانست نیمه شرقی ایران را از تسلط اعراب آزاد کند و پایتخت خود را در سیستان بنا کند. فعالیت‌های یعقوب لیث و تا حدی جانشینان وی، چنان‌ که بسیاری از مورخان تمدن ایران اشاره کرده‌اند، تأثیر بسزایی در ظهور دوباره فرهنگ ایرانی داشته است. در نتیجه، خواندن کتاب "یعقوب لیث" ابه قلم دکتر "محمد ابراهیم باستانی پاریزی"، می‌تواند نقش بسزایی در روشن کردن اتفاقات این مقطع حساس از تاریخ ایران داشته باشد. لینک تهیه کتاب در سایت ناکجا: در شهر نی سواران نویسنده در این اثر تلاش نموده تا برخی از مسائل تاریخی را به شکلی طنزوار با آنچه در امروز اتفاق می‎افتد، مطابقت دهد و از این پنجره، هم خواننده را با اتفاقات تاریخی آشنا کند، هم وجه اشتراک این اتفاقات را در جامعه‌ی امروز برجسته کند و هم اوقات مفرحی را برای خواننده، حین خواندن این کتاب رقم بزند. دکتر "محمد ابراهیم باستانی پاریزی" در کتاب "در شهر نی سواران"، با تصاویری که از نویسندگان معروف ایران و برخی از مهمترین چهره‌های تاریخی ارائه می‌دهد، روایت‌های کتاب را پیش می‌برد و خواننده را در مسیری فرح‌بخش، همراهی ‎می‌کند. مقدمه‌ی نخست کتاب "در شهر نی سواران"، کودتای مخملی نام گرفته و در نخستین مطلب از این کتاب، مسئله‌ی بقای الهی و ظهور بررسی شده است. دکتر "محمد ابراهیم باستانی پاریزی" سپس مطالبی را در ارتباط با مدیریت مجله دانشکده و مقدمه‌ای بر کتاب یکی از نویسندگان نوشته است و در ادامه با نگاه به شعر حافظ، ساقی نامه شاه منصور را نیز بررسی می‌کند. وی از استادش عباس اقبال نیز می‌گوید و در مطلبی هم نام با عنوان کتاب که "در شهر نی سواران" نام دارد، به زادگاهش کرمان نیز می‌پردازد. نویسنده نظریاتی پیرامون تدریس زبان عربی نیز ارائه می‌کند و به ترجمه‌ی شعر عطار نیز در این اثر نگاهی داشته است. جامع المقدمات نویسنده در این مجموعه حکایات، خاطرات، روایات و مطالب مختلفی را در حوزه‌ی تاریخ، شعر و ادبیات، فرهنگ، سیاست، مسائل جامعه و مانند آن گردآورده و گاه آن را به زبان طنز بازگو کرده است. وی برای نمونه می‌گوید: "من، یک جا به شوخی نقل کرده بودم "تاریخ، عبارت است از شرح وقایعی که هرگز، آن‌طور که نوشته شده، اتفاق نیفتاده است به قلم کسانی که هرگز آن وقایع را ندیده بوده‌اند..". حالا باید این جمله را هم بدان اضافه کنم که "تاریخ‌نویس، در مدت کوتاه حیات خود، چیزهایی را می‌بیند که در هیچ‌ تاریخی نخوانده است. واقعا خداوند، بر ما اهل تاریخ و معلمان تاریخ این مملکت، منت عظیم دارد که ما را در دورانی حیات بخشیده است که توانسته‌ایم این همه حوادث عبرت‌آموز را به چشم ببینیم؛ حوادثی که برای هرکدام از آن‌ها، مورخین امثال بیهقی و جوینی، صدسال و هزار سال می‌بایست انتظار بکشند، تا یکی از آن‌ها اتفاق افتد: پنجاه سال حوادثی که به اندازه‌ی دو هزار و پانصد سال، حرکت‌آفرین و تغییربخش و سرنوشت‌ساز بوده است". برای دسترسی به تمامی آثار باستانی پاریزی در سایت ناکجا کتاب به لینک زیر مراجعه فرمایید: https://www.naakojaaketab.com/search-results?q=باستانی+پاریزی منابع: Wikipedia Naakojaa

  • زندگینامه و معرفی سه عنوان کتاب‌های ساموئل بکت

    ساموئل بکت یکی از نویسندگان بزرگ ادبیات اروپا در سده‌ی بیستم بود که با آثار گوناگون خویش تأثیری شگرف بر جریان‌های ادبیِ پس از خود گذاشت. از میان برترین آثار این نویسنده‌ی ایرلندی، می‌توان به دو کتاب «مرفی» و «در انتظار گودو» اشاره کرد. بکت در سال 1969 موفق به دریافت جایزه‌ی نوبل ادبیات شد. زندگینامه ساموئل بکت ساموئل بکت (Samuel Beckett) به سال 1906 در شهر دوبلین دیده به جهان گشود. گرایش بکت به ادبیات احتمالاً از همان دوران کودکی، با مطالعه‌ی آثار موجود در کتابخانه‌ی پدری، شکل گرفت. در آن ایام، ساموئل بکت خصوصاً علاقه‌ی وافری به نویسندگان ادبیات فرانسه در خود احساس می‌کرد. به همین خاطر خیلی زود آموختن زبان فرانسوی را آغاز کرد و تحصیلات دانشگاهی خود را نیز، در رشته‌ی زبان و ادبیات فرانسه پی گرفت. ساموئل بکت یک سال پس از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه، عازم پاریس شد و اندکی بعد، به عنوان مدرس به استخدام مدرسه‌ی عالی نرمال درآمد. در حوالی همین ایام بود که با جیمز جویس، نویسنده‌ی پرآوازه‌ی ایرلندی، آشنا شد و دوستی‌ پرفرازونشیبی را با او آغاز کرد. ساموئل بکت در سال 1929، نخستین اثر خود را که مقاله‌ای انتقادی در حمایت از نوشته‌های جیمز جویس بود، با عنوان «دانته... برونو، ویکو... جویس» منتشر کرد. او در همان سال نخستین داستان خود را با عنوان «خیال» در مجله‌ای معروف به چاپ رساند. ساموئل بکت پس از انتشار چندین اثر دیگر، سرانجام در سال 1938 نخستین رمان برجسته‌ی خود را به نام «مرفی» منتشر کرد. ساموئل بکت در بحبوحه‌ی جنگ جهانی دوم ساموئل بکت پس از اقامتی نه‌چندان طولانی در پاریس، آغاز به سیاحت در دیگر مراکز فرهنگی اروپا کرد و در همین حین، نگارش شعر و داستان را جدی‌تر از قبل پی گرفت؛ تا اینکه روال عادی زندگی‌اش در سال 1939، با آغاز جنگ جهانی دوم در پی یورش ناگهانی ارتش آلمان نازی به کشور لهستان، به‌کل دگرگون گشت. اینک دو راه معقول پیش پای ساموئل بکت وجود داشت. او یا باید هرچه سریع‌تر مسیر میهن را در پیش می‌گرفت و ایام جنگ را نزد خانواده سپری می‌کرد، یا مقیم فرانسه‌ای می‌شد که به واسطه‌ی سال‌ها زندگی در آن، با خاکش آشنا و مأنوس بود. انتخاب ساموئل بکت اقامت در فرانسه بود. او در این کشور به عضویت جنبش مقاومت ملی درآمد و سال‌ها بعد، به پاس رشادت‌هایش در مقابله با متجاوزان نازی، مفتخر به دریافت «نشان صلیب جنگ» نیز شد. ساموئل بکت در سال 1989، پس از عمری فعالیت فرهنگی و ادبی درخشان روی در نقاب خاک کشید. با این حال، از زمان مرگ نویسنده تا به امروز، اشعار، نمایشنامه‌ها و رمان‌های درخشان او هر روز زنده‌تر از دیروز می‌نمایند. سبک نگارش و دیدگاه‌های ساموئل بکت ساموئل بکت و مسئله‌ی تفسیر آثار ساموئل بکت، خصوصاً رمان‌های او، به طرز تعمداً اغراق‌آمیزی، علیه هرگونه تلاشِ تفسیری مقاومت می‌کنند. نوشته‌های ساموئل بکت، از این حیث یادآور آرای ژاک دریدا، فیلسوف پساساختارگرا، در باب امکان‌ناپذیریِ انتسابِ معنایی قطعی به متون‌اند. در آثار بکت، معنا، دقیقاً به تعبیر دریدایی کلمه، مدام به «تعویق» می‌افتد. هر سطر از نوشتار بکت، به جهانی از دال‌های شناور و سرگردان‌ می‌مانَد؛ دال‌هایی که به جای مدلول‌هایی معین، به دال‌هایی دیگر ارجاع می‌دهند؛ و آن دال‌ها نیز به دال‌هایی دیگر، و این چرخه‌ی عاری از معنا، بی‌آنکه به سرانجامی برسد، تا سطر پایانی، تا واپسین واژه، تکرار می‌شود. خصلت بینامتنیِ آثار ساموئل بکت نوشته‌های ساموئل بکت، همچون آثار نویسنده‌ی مورد علاقه‌اش، جیمز جویس، آکنده از تلمیحات گوناگون به متون دینی و فلسفی‌اند. اگرچه هدف بکت از این اشارات بینامتنی، برخلاف جویس، تماماً سلبی، یا به عبارتی دقیق‌تر، تماماً جدلی و تخریبی بوده است. اندیشه‌ی جدلی بکت، در آن فرازهایی از متون او بیش از همه نمایان می‌شود که وی با ارائه‌ی کاریکاتوری از نظریات شناخته‌شده‌ی الهیاتی و فلسفی، به تمسخرِ خام‌اندیشیِ مروجین این نظریات می‌نشیند، و این‌گونه، اساسِ ایده‌ی فهم‌پذیریِ هستی را (که به اعتباری، بنیان تمام متافیزیک غربی، از افلاطون تا به امروز است) زیر سؤال می‌برَد. از این منظر که بنگریم، بی‌شک ساموئل بکت را پیرو راستین فریدریش ویلهلم نیچه خواهیم یافت. چه، او نیز همچون فیلسوف آلمانی، در آثار خویش علیه تمامیت اندیشه‌ی غربی اعلان جنگ نموده است. ساموئل بکت؛ آخرین مدرنیست یا نخستین پست‌مدرنیست؟ برخی برآن‌اند که آثار ساموئل بکت، به سبب برخورداری از ویژگی‌هایی چون زبان دشوار و ثقیل، تمایل افراطی به ذهن‌گرایی (در مقابل عینیت‌گراییِ رئالیستی) و بی‌توجهی به قواعد ژانری، متعلق به مکتب مدرنیسم ادبی‌اند. منتقدانی که چنین دیدگاهی دارند، خصوصاً به شباهت‌های موجود میان نوشته‌های بکت و آثار جویس ـ به‌عنوان بارزترین نماینده‌ی مدرنیسم در ادبیات ـ اشاره می‌کنند، و همچنین، بر نزدیکیِ حال‌وهوای رمان‌های بکت با رمان‌های بزرگ سنت مدرنیستی، از جمله «خشم و هیاهو» اثر ویلیام فاکنر، «در جستجوی زمان ازدست‌رفته» اثر مارسل پروست، و «خانم دالاوی» اثر ویرجینیا وولف، تأکید می‌ورزند. در مقابل، عده‌ای نیز بر این عقیده‌اند که اگرچه آثار بکت از حیث برخی جنبه‌های تکنیکی، یادآور شاهکارهای مدرنیستیِ نیمه‌ی نخست قرن بیستم‌اند، به سبب التزامشان به اصل عدم قطعیت ـ که از اصلی‌ترین ویژگی‌های نگرش پست‌مدرنیستی به شمار می‌رود ـ در نهایت باید ذیل سنت پست‌مدرنیسم ادبی طبقه‌بندی شوند. معرفی سه اثر از ساموئل بکت مالون می‌میرد «بالاخره به‌ رغم همه چیز، چندی دیگر واقعاً می‌میرم، شاید ماه بعد.» رمان مالون می‌میرد، نوشته‌ی درخشان و اعجاب‌برانگیز ساموئل بکت، با این جمله‌ی کوتاه آغاز می‌شود. گوینده‌ی این جمله مالون نام دارد. مردی نیمه‌دیوانه و شاعرمسلک که بنا به آنچه از نشانه‌های سماوی و نجومی دستگیرش شده، عن‌قریب روی در نقاب خاک فرو خواهد کشید. حال که چنین است، او قصد می‌کند تا به بازگویی سرگذشت خویش بنشیند. اما آنچه او با قلمش در دفتر می‌نگارد، به هر چیزی شبیه است جز یک سرگذشت‌نامه! آنچه از زبان مالون در کتاب مالون می‌میرد روایت می‌شود، به واقع تأملاتی هذیان‌آمیز و اعتراف‌گونه در باب زندگی‌ست، که لابه‌لای آن، جسته و گریخته، قصه‌هایی نیز تعریف می‌شود؛ قصه‌هایی آشفته، بی‌ساختار و تعمداً بی‌پایان، که خواننده را چونان در دل مردابی، در خود غرق می‌کنند. در مرکز یکی از این قصه‌ها شخصیتی به نام ساپو را می‌یابیم؛ پسرکی که ظاهراً راوی از ایام کودکی با او آشنا بوده است. ساپو که موجودی مفلوک و بی‌نواست، نماد و تجسمِ انسانیت در نگاه راوی داستان به شمار می‌رود. مالون از طریق نقل سرگذشت ساده و خالی از ماجرای ساپو، و روایتِ زندگی او از ایام نوجوانی تا بزرگسالی، بی‌حاصلیِ نهفته در زندگی و تقلاهای بشری را به مخاطب یادآوری می‌کند. لینک تهیه کتاب در سایت ناکجا: در انتظار گودو کتاب در انتظار گودو یکى از مهم‌ترین نمایشنامه‌های تراژدی و کمدی قرن بیستم به قلم پر توان ساموئل بکت است. در این نمایشنامه‌ی بی‌نظیر شما با دو انسانی مواجه خواهید شد که سال‌هاست در انتظار فردی هستند تا زندگی‌شان را تغییر دهد. سرنوشت بشریت سراسر شکست و رنج است. انسان در زندگی پیوسته با ناکامی رو به رو می‌شود، اما برای همین تلخ کامی‌های پیوسته و پشت سرهم نیز باید جنگید و تلاش کرد؛ چرا که جز این راهی وجود نخواهد داشت. حقیقتا در دنیایی که پایه و اساس آن بر پوچ بودن بنا نهاده شده، تلاش کردن، خسته شدن و از پی آن دوباره تقلا کردن، کنش‌هایی بی‌معنی و تو خالی هستند که راه به جایی نمی‌برند و حاصلی ندارند؛ رفتارها و عملکرهایی که صرفا با آن‌ها می‌توان زنده ماند و زندگی کرد و البته هیچ راه گریزی هم ندارند. این موضوع مطلبی است که ساموئل بکت (Samuel Beckett) در معروف‌ترین و تاثیرگذارترین نمایشنامه‌ی دنیا با عنوان در انتظار گودو (Waiting for godot) به خوبی آن را برای شما به تصویر می‌کشد. نمایشنامه‌ای تراژیک که سرنوشت گریزناپذیر بشر را در مقابل دیدگانتان قرار می‌دهد و حکایت از ناتوانی مطلق انسان دارد. در این نمایشنامه دو ولگرد به نام‌های ولادیمیر و استراگون که آخرین روزهای زندگی خود را سپری می‌کنند در کنار جاده‌‌ای بی‌آب و علف، در زیر درختی بی‌برگ، سال‌هاست منتظر آمدن فردی به نام گودو هستند. آن دو هیچ شناختی از گودو ندارند و حتی زمان رسیدنش را نمی‌دانند. ولادیمیر و استراگون هر کدام شخصیت‌های متفاوتی دارند اما هر دو با چشمانی پر فروغ منتظر کسی هستند که زندگی آن‌ها را تغییر دهد. آن دو برای بهبود کیفیت زندگی خود از گودو مطالبات مختلفی دارند، اما این انتظار بی‌پایان چیزی جز پوچی برای آن‌ها در پی ندارد. زیرا هیچکدام از دو ولگرد مطمئن نیستند که اصلا شخصی به نام گودو وجود دارد یا نه، آن‌ها‌ حتی از محل قرار خود اطمینان ندارند! در این انتظار بی‌پایان و ساده، گودو هیچوقت نمی‌آید و فقط از طریق گفتگوهای رد و بدل شده میان آن دو شما با شخصیت گودو آشنا می‌شوید. در واقع این کتاب که حول محور مکالمات دو ولگرد میان خودشان و دیگر شخصیت‌های داستان می‌چرخد، ماحصلش بازی کلامی خنده داری می‌شود که می‌توان آن را تمثیلی زیبا و حرفه‌ای از تلاش بیهوده بشر برای یافتن معنا در زندگی‌اش دانست. به مفهومی کامل‌تر، این کتاب که به بیش از بیست زبان ترجمه شده نوعی کمدی سیاه است که با طنزی تلخ امید واهی در زندگی امروز بشر را به تصویر می‌کشد. ننامیدنی رمان ننامیدنی، به طور کلی از مونولوگ های از هم گسیخته و مجزای شخصیتی بی نام و نشان و بی حرکت تشکیل شده است. داستان کتاب روی هیچ موضوعی متمرکز نیست و برای این که آیا شخصیت های دیگر، واقعا وجود دارند یا فقط صورتک هایی از خود راوی هستند، نیز جوابی قطعی و متقن وجود ندارد. شخصیت اصلی ننامیدنی، خلق شخصیت های دو کتاب دیگر سه گانه ی بکت را نیز، کار خود معرفی می کند. رمان، تلفیقی از خاطرات و تخیلات هستی گرایانه ی راوی است و بسیاری از آن ها، این احتمال را به ذهن متبادر می کنند که زبانی که راوی صحبت می کند، او را ساخته و شکل داده است. سایر شخصیت ها[اگر بتوان آن ها را از راوی، جدا در نظر گرفت]نقش شنونده ای منفعل را در گفت وگوها ایفا کرده و در خیلی اوقات هم، دلیل آغاز مکالمه ها هستند. لحن راوی در سراسر رمان، ناامید و مستأصل باقی مانده و حرف هایش را جملاتی بلند و طولانی شکل می دهند. کتاب با جمله ی «نمی توانم ادامه دهم، ادامه خواهم داد.» پایان می پذیرد که بعدا به عنوان نام کتاب مجموعه آثار بکت، انتخاب شد. ننامیدنی در سال 1953 به نویسندگی ساموئل بکت، انتشار یافت. این کتاب، سومین و آخرین اثر از رمان های سه گانه ی بکت است که با «مالوی» آغاز شد و با «مالون می میرد»، ادامه یافت. برای دسترسی به تمامی آثار ساموئل بکت در سایت ناکجا کتاب به لینک زیر مراجعه فرمایید: https://www.naakojaaketab.com/search-results?q=ساموئل+بکت منابع: Wikipedia Naakojaa ketabrah

  • آداب بی قراری؛ کتابی جنجالی از یعقوب یادعلی

    حدود یک سال پس از انتشار رمان آداب بی‌قراری در ۲۴ اسفند۱۳۸۴ یعقوب یادعلی به جرم توهین به قوم لر بازداشت شد و پس از تحمل دو ماه زندان در اردیبهشت سال ۱۳۸۵ از زندان آزاد شد. در دادگاه تجدیدنظر حکم او تشدید شد و به یک سال زندان تعزیری محکوم شد. صالح نیکبخت وکیل مدافع این نویسنده در گفت و گو با خبرگزاری ایسنا گفته:"یکی از اهالی یاسوج که خود را نماینده مردم این سامان معرفی کرده بود، در شکواییه‌ای به دادسرای عمومی و انقلاب یاسوج مدعی شده بود که بعضی از مطالب کتاب‌های «آداب بی‌قراری» و «حالت‌ها در حیاط» که در آن از لهجه محلی استفاده شده و در آن یک زن محلی عاشق یک مرد غریبه غیر بومی شده است، توهین به اعتقادات مردم این سامان است." در این رمان یکی از شخصیت های زن، عاشق مردی دیگر می شود که دادگاه همین را مصداق توهین به یک قوم در نظر گرفته بود. وبسایت خوابگرد در مطلبی که در همان روزها منتشر کرده است نوشته: «افزون بر مدعی‌العموم یاسوج، برخی مقام‌های محلی نیز اصرار بر پی‌گیری و مجازات یعقوب یادعلی دارند. خانواده‌ی یعقوب یادعلی و خود او فقط برای این که بتوانند حسن نیت خود را به دادگاه محلی نشان دهند تا آنان نیز در رفع و رجوع پرونده، یا تبدیل قرار بازداشت به آزادی با وثیقه، قدمی پیش بگذارند، از انتشار خبر بازداشت غیرقانونی او که از چهل روز هم گذشته، خودداری کرده‌اند؛ و اکنون، درخواست آنان، بی آن که بخواهند وارد موضوع اتهامات شوند، فقط این است که دادستان کل کشور، یا رئیس قوه‌ی قضاییه، یا وزارت اطلاعات در پایتخت، برای انتقال پرونده‌ی او به تهران یا استانی دیگر، پا پیش بگذارند؛  پیش از آن که خطری جانی متوجه او در زندان یاسوج شود، یا ماجرا به شکل یک هزینه‌ی سنگین بی‌مورد برای حکومت درآید.» آقای یادعلی موظف شده بود هر شش ماه یک مقاله در خصوص یکی از چهره‌های شاخص استان حداقل در یک صفحه تهیه و با هزینه خود در یکی از هفته‌نامه‌های محلی منتشر کند. در نهایت او پس از شش سال از اتهامات وارده تبرئه شد. یعقوب یادعلی فیلم‌ساز و نویسنده ایرانی است. او زاده نجف‌آباد اصفهان در سال ۱۳۴۹ است. یادعلی پس از نگارش رمان آداب بی قراری، به‌دلیل سوءتفاهم‌های ایجادشده برای مخاطبان، چند ماه به زندان افتاد، که در تیرماه ۱۳۹۱ از تمام اتهامات تبرئه شد و پس از آن به آمریکا رفت. یعقوب یادعلی رشته فیلم‌سازی را در دانشکده صداوسیما خواند و از سال ۱۳۷۴ فعالیتش را در حوزه هنر آغاز کرد. یادعلی سبک رئالیسم اجتماعی را برای نوشتن کتاب‌هایش انتخاب کرد که کتاب‌هایش نشان داده‌اند او به‌خوبی توانسته با این سبک بنویسد و ارتباط خوبی با مخاطبش ایجاد کند. او دو بار موفق به دریافت جایزه هوشنگ گلشیری شده است. یک بار برای داستان «تیمسارها و دکه» از مجموعۀ «احتمال پرسه و شوخی» و یک بار دیگر برای کتاب آداب بی‌ قراری . ماجرای این رمان درباره زندگی زن و شوهری است که سال‌های اول ازدواجشان را سپری می‌کنند. کامران و فریبا به‌خاطر وضعیت شغلی کامران در یک منطقه پرت زندگی می‌کنند و به‌مرور زمان این مسئله باعث اختلاف آنها می‌شود. فریبا دوست دارد به زادگاهشان اصفهان برگردند و از آن منطقه پرت دور شوند. کامران تمایلی به این کار ندارد، ولی در نهایت تصمیم غیرمنتظره‌ای می‌گیرد: او خانه را می‌فروشد و کارهای انتقالی به اصفهان را انجام می‌دهد. با ساک پول فروش خانه، سوار بر ماشین می‌شود و به‌سوی اصفهان حرکت می‌کند تا ضمن انتقال کار و منزل به آنجا، به خانه پدری فریبا برود و فریبا را که قهر کرده است سر خانه و زندگی برگرداند؛ اما این تمام ماجرا نیست. کتاب آداب بی قراری رمانی ایرانی و مهیج است. نویسنده داستان را طوری روایت می‌کند که گاهی مخاطب مرز بین آنچه اتفاق افتاده و آنچه هنوز رخ نداده را گم می‌کند. همین ویژگی است که باعث می‌شود مخاطب ارتباط قوی‌تری با کتاب برقرار کند. شخصیت‌پردازی داستان هم بسیار قوی است؛ گویی با تک‌تک شخصیت‌های آن در زندگی خودمان قبلا آشنا شده‌ایم. فضاسازی کتاب نیز آن‌قدر جزئی و هنرمندانه است که مخاطب احساس می‌کند در لحظه و در آن فضا حضور دارد. خواندن رمان آداب بی قراری را به کسانی پیشنهاد می‌کنیم که علاقه‌مند به داستان‌های واقع‌گرایانه و اجتماعی‌اند. همچنین اگر از طرف‌داران داستان‌های ایرانی هستید، بدون شک این رمان جزو یکی از بهترین انتخاب‌هاست. رمان آداب بی قراری را می‌توانید به دوستانتان که علاقه‌مند به این سبک داستان‌اند نیز هدیه دهید. مطمئنا هنر نویسنده در شخصیت‌پردازیِ قوی و خلق داستانی رازآلود در بین خیال و واقعیت، تجربه خوبی از خواندن یک رمان ایرانی را برای مخاطبش به همراه خواهد داشت. بخش‌هایی از کتاب آداب بی قراری «چشم‌ها را بست. خنکی گوارای آب را از کف پا کشید تا ذره‌ذرۀ تنش. گوش را داد به صدای چک‌چک قطره‌های آب و تکان برگ‌های درخت، تا آرام‌آرام شلوغی و همهمۀ آدم‌های دوروبر محو شود، آن‌قدر که چیزی نشنود جز صدای پرنده‌ها با جیک‌جیک‌های تند و پشت‌سرهمشان؛ که انگار یک‌بند باهم حرف می‌زنند و سیر نمی‌شوند از این‌همه حرف و جیک‌جیک. خنده‌اش گرفت از یادآوری دوران بچگی و آرزوی اینکه کاش زبان پرنده‌ها را بلد بود. شاید می‌فهمید صبح‌ها و عصرها که دور هم جمع می‌شوند، با شتاب و عجله، ورجه‌وورجه‌کنان چی به هم می‌گویند.» (صفحه ۱۶۶) «من دوست دارم غروب بیفته وسط سفر. اگه اولش باشه دلم می‌گیره، آخرشم باشه که بدتر. از طلوع خورشید حرصم درمی‌آد؛ چون مال اوناییه که فکر می‌کنن یا دوست دارن یه روز به جایی برسن، یا مال بدبخت‌هایی که مجبورن دنبال یه لقمه نون بخورونمیر صبح زود از خونه بزنن بیرون، یا اونایی که اون‌قدر حوصله دارن زنگ بزنن یکیو بیدار کنن بره بشینه تماشای طلوع خورشید، فکر کنه مثلا خوش‌بخته و داره حال می‌کنه از آزادی‌ش.» (صفحه ۱۴۵ و ۱۴۶) یعقوب یاد علی در 52 سالگی در گذشت. او به خاطر رمان آداب بی قراری کارش به دادگاه کشیده شد و به اتهام توهین به قوم لر محاکمه شد. زیرا مهندس داستان با یک زن ایلیاتی لر رابطه داشته. جریان دادگاه از سال 84 که دستگیر شد تا 91 که تبرئه شد طول کشید. آداب بی قراری دنیا برای او در کنار جوایز ادبی زندان به همراه داشت. او اگرچه سالها بعد از تمام اتهامات تبرئه شد اما زخمی که بر روان او نشست هیچوقت التیام نیافت. منبع: سایت چطور

  • پائولو کوئیلو چطور نویسنده شد؟ - معرفی سه اثر از پائولو کوئیلو

    پائولو کوئیلو ترانه‌سرا و رمان‌نویس برزیلی است که به واسطه‌ی گرایش‌های مختلف معنوی و عرفانی در آثارش در مدت زمان کوتاهی بین عموم مردم جهان به محبوبیت بسیاری دست یافت. رمان «کیمیاگر»، معروف‌ترین کتاب پائولو کوئیلو، یکی از رمان‌های بسیار پرفروش است که به زبان‌های بسیاری در دنیا ترجمه شده است. پائولو کوئیلو (Paulo Coelho) در سال 1947 میلادی و در خانواده‌ای سخت‌گیر و نسبتاً مذهبی در برزیل چشم به جهان گشود. پدرش مهندس و مادرش زن خانه‌داری بود که مطابق عرف زمانه می‌زیست و فکر می‌کرد؛ از این رو مانند تمام والدین تمایل داشتند تا فرزندشان یک زندگی معمولی را در پیش بگیرد و مثل پدرش، شغل مهندسی را ادامه دهد. اما ذهن پرسشگر و رؤیاپرداز کوئیلو این را برنمی‌تابید و از همان کودکی رؤیای نویسندگی را در سر می‌پرورانید. از آنجا که بر خلاف دیگر کودکان از رفتن به دبستان مذهبی سن اگناسیو در ریودوژانیروی برزیل سر باز زد و از شرکت در مراسم مذهبی گروهی که به‌اجبار برگزار می‌شد امتناع می‌ورزید، پدرش گمان کرد فرزندش دچار نوعی اختلال روانی و بیماری روحی شده است؛ از این رو او را در شانزده‌سالگی در بیمارستان روانی بستری کرد. پائولو پس از مدتی از بیمارستان روانی فرار کرد و در بیست‌سالگی با یک گروه تئاتر آشنا شد و تصمیم به همکاری با آنان گرفت؛ اما بخت همچنان با او یار نبود و تفکر حاکم بر جامعه مبنی بر منشأ فساد اخلاقی دانستن هنر، به‌ویژه تئاتر، بار دیگر باعث شد برای بار دوم در بیمارستان روانی بستری شود؛ اما این بار به تشخیص و تأیید پزشک مبنی بر اینکه دیوانه نیست از بیمارستان روانی مرخص شد. کوئلیو در مصاحبه‌ای در مورد این رفتار پدر و مادرش گفته بود: «آن‌ها نمی‌خواستند به من صدمه بزنند، اما نمی‌دانستند چه کار باید بکنند؛ آن‌ها این کار را انجام ندادند تا مرا نابود کنند، بلکه این کار را کردند تا مرا نجات دهند.» این اتفاق‌ها باعث می‌شود که پائولو برای رضایت خانواده‌اش در مدرسه‌ی حقوق ثبت‌نام کند و یک سال بعد، مدرسه را رها و مثل یک هیپی به جنوب آمریکا، شمال آفریقا، مکزیک و اروپا سفر ‌کند. در سال 1998، پائولو کوئیلو کتابی را با عنوان «ورونیکا تصمیم می‌گیرد بمیرد» تحت تأثیر همین دوران نوشت که باعث به تصویب رسیدن قانون ممنوعیت‌ پذیرش‌ بی‌رویه‌ی‌ بیماران‌ روانی‌ در بیمارستان‌ها شد. پائولو کوئیلو چطور نویسنده شد؟ پائولو کوئلیو دریافت که دنبال کردن یک زندگی معمولی و به دور از هیجان راضی‌اش نمی‌کند. از این رو در دهه‌ی 20 و 30 زندگی‌اش برای یکی از معروف‌ترین ستارگان موسیقی راک برزیل ترانه می‌نوشت و مشق نوشتن می‌کرد. کوئیلو که همواره نویسندگی یکی از آرزوهای مهم زندگی‌اش بود، در سال 1987 و در پی کشف و شهودی درونی، کتاب «زائر کوم پوستل» را به زبان پرتغالی نوشت؛ کتابی که روایتی از طی کردن مسیر 500‌ کیلومتری در کوم پوستل با پای پیاده و تجربه‌ی لمس مذاهب و مکاتب الهی گوناگون است. کوئیلو که آتئیسم، بودیسم و ایمان به مکاتب دیگر را تجربه کرده بود، در انتها به اصول مذهبی کاتولیک بازگشت. کتاب «زائر کوم پوستل» با استقبال خوبی مواجه شد، اما کوئیلو یک سال بعد رمان «کیمیاگر» را نوشت که در چاپ اول فروش خوبی نداشت، با این حال کوئیلو، با توجه به روحیه‌ی جنگنده و مثبت‌اندیشش، عقب ننشست و با انتخاب یک ناشر جدید، «کیمیاگر» را به یکی از افسانه‌ای‌ترین کتاب‌ها در زمینه‌ی خودباوری تبدیل کرد و بدین طریق، قدم بزرگی در مسیر پرچالش و عاشقانه‌ی نویسندگی برداشت.‌ معرفی سه اثر از پائولو کوئیلو جاسوس پائولو کوئلیو نویسنده ی رمان پرفروش کیمیاگر، در این اثر خود، یکی از مرموزترین زنان تاریخ به نام ماتا هاری را، مجددا به زندگی باز می گرداند. ماتا هاری نام مستعار مارگارتا زله بود او دوران کودکی عجیبیب و پر ماجرایی داشت. زمانی که 16 سال داشت هر دو پدر و مادرش فوت کردند، برخی ها به او تجاوز کردند. پس از به بلوغ رسیدن با یک افسر ازدواج کرد و به مکانی دیگر رفتند. در حالی که رقص جاوا آموخته بود و دو فرزندش بدلیل بیماری سیفلیس مرده بودند از شوهرش جدا شد و به پاریس نقل مکان کرد. زنی که تنها جرمش این بود که "زنی مستقل" بود. زمانی که ماتا هاری به پاریس رسید، هیچ پولی نداشت اما طی چند ماه بعد او به یکی از مشهورترین زنان شهر تبدیل شد. به عنوان یک رقاص او مخاطبانش را سر شوق می آورد، در مقام یک فاحشه، او قدرتمندترین و سرشناس ترین مردان شهر را فریفته ی خود می کرد. اما همانطور که کشوری که درگیر جنگ است گرفتار پارانویا می شود، سبک زندگی ماتا هاری نیز مورد سوظن قرار گرفت. در سال 1917 ، او در اتاق هتل خود در شانزه لیزه دستگیر شد و به جاسوسی متهم شد. کتاب جاسوس داستان فراموش نشدنی زنی است که جرأت مخالفت با عرف معمول را داشت و در نهایت هزینه ی این مخالفت را پرداخت کرد. لینک تهیه کتاب در سایت ناکجا: کوه پنجم در قرن نهم قبل از میلاد، ایزابل، شاهزاده فینیقی، دستور می‌دهد تمام پیامبرانی که از پرستش بت‌ها امتناع می‌کنند، اعدام شوند. الیاس، پیامبری جوان، توسط فرشته خدا دستور می‌گیرد که از اسرائیل فرار کند. او در راه فرار از آنجا به طور غیرمنتظره‌ای عاشق بیوه‌ای می‌شود که خدا وی را نزد او فرستاده است. الیاس نبی باید برای زنده نگه‌داشتن ایمان خود در دنیایی با تحولات مداوم، سلطنت‌طلبان ظالم و انسان‌های بت‌پرست تلاش کند. پائولو کوئیلو در کتاب کوه پنجم (The Fifth Mountain) با الهام از داستان ایلیا در کتاب مقدس، پیامی زیبا را به شما منتقل می‌کند. این داستان می‌تواند درسی برای استقامت، تمرینی برای امید و سفری معنوی باشد که هرگز آن را فراموش نخواهید کرد. داستان ایلیا را می‌توان گواهی بر این حقیقت دانست که تراژدی‌های زندگی را نباید مجازات در نظر گرفت، بلکه چالش‌هایی هستند که باید از آن‌ها عبور کنیم. درواقع در دنیایی که خرافات، درگیری‌های مذهبی و سنت‌های ریشه‌دار بر آن حاکم است، پیامبر جوان باید با انبوهی از حوادث روبرو شود که او را به رویارویی قطعی با خدا می‌کشاند. داستان الیاس نبی بدین ترتیب برای انسان معاصر درس ارزشمندی به شمار می‌آید و این سؤال را در ذهنش مطرح می‌کند که ما تا چه حد می‌توانیم سرنوشت خود را تعیین کنیم؟ کوئیلو داستانی خلق کرده که در آن مقصد نهایی ایلیا بالای کوه پنجم است. او در مسیر رسیدن به این مقصد، گفتگوهایی با خداوند دارد که شما را به فکر وامی‌دارد. کتاب صوتی کوه پنجم می‌تواند در لحظاتی که در زندگی حس پوچی و ناامیدی را تجربه می‌کنید، همراه‌تان باشد و شما را به سفری ببرد که در آن از سردرگمی نجات پیدا خواهید کرد. بریدا این کتاب داستان یک دختر جوان ایرلندی است که در تلاش برای آموختن جادو برمی آید. جادو، جوهر اصلی این داستان است. در آغاز بریدا تصور صحیحی از جادو ندارد. برای آموختن جادو، سراغ استاد جادوگر، استاد سنت خورشید می رود که در یک جنگل ساکن است. اما نخست باید با سنت های جادو آشنا شود. در این کتاب، کوئیلو دو سنت جادوگری مطرح می کند: سنت ماه و سنت خورشید. سنت ماه، جادوگری آیینی کهن است که برای دست یافتن به آن باید تمرین های دشوار و متعددی را به کار برد. سنت خورشید راه جهان شمول برای دست یافتن به جهان ابدی است که در آن تنها یک اصل حاکم است: اعتماد کردن به شب تاریک ایمان. و تنها یک تمرین وجود دارد: نیایش کردن به درگاه خدا با قلب و روح. برای دسترسی به تمامی آثار پائولو کوئیلو در سایت ناکجا کتاب به لینک زیر مراجعه فرمایید: https://www.naakojaaketab.com/search-results?q=پائولو+کوئیلو منابع: Wikipedia Naakojaa ketabrah

  • شرح سه عنوان از ناشران خارج از کشور درباره رضا شاه پهلوی

    ۱- حکم میکنم : رضاخان: به مناسبت سدمین سالگرد کودتای سوم اسفند 1299 کتاب پیش رو یکی از آثار مهم پیرامون رضا شاه و چگونگی به قدرت رسیدن و خدمات او میباشد که به مناسبت صدومین سالگرد کودتای سوم اسفند سال هزارو دویست و نودو نه به رشته تحریر در آمده است. آرمان مستوفی در توضیح کتاب شرح می دهد که آنچه را می‌خوانید تنها یک "کتاب" نیست. نوشتاری‌ست که در آغاز، به عنوان متن داستان برای تولید یک سریال تلویزیونی درباره رضا شاه پهلوی نوشتم. از این رو، مستندات و مراجع (رفرانس‌ها) در حدی که در یک برنامه تلویزیونی میشود گفت، در متن داستان آمده است. آن سریال تولید نشد. در یک "کتاب" به ویژه کتاب پژوهشی، مرجع یا رفرانس ِ هر عدد یا هر نقل قول باید با شماره گذاری، در پایین همان صفحه، یا در پایان هر بخش، با تصریح همه مشخصات که در این‌گونه کتاب‌ها لازم است، ذکر شود. اما ذکر رفرانس‌ها به این ترتیب، ایجاب می‌کرد که همه منابع را از اول بررسی کنم و این بار، برای نوشتن "کتاب" یادداشت بردارم؛ کاری که وقت فراوان می‌خواست و در هر حال، باز باید همه آنچه را که نوشته بودم دور می‌ریختم. این بود که ذکر رفرانس‌ها را به همان شکلی که در یک برنامه تلویزیونی می‌شد گفت در متن باقی گذاشتم. خواهش میکنم این نقص را بر من ببخشید و در هرحال، به سرقت ادبی متهمم نکنید. اگر از عدم ذکر رفرانس ضروری یک "کتاب" نمی‌توانید چشم بپوشید، در بدترین شرایط، فکر کنید که این نوشتار یک نوشتار پژوهشی نیست؛ اصلاً یک رمان تاریخی‌ست به قلم زنده‌یاد ذبیح‌الله منصوری! در این نوشتار، تاریخ‌ها همه به هجری خورشیدی‌ست و تا جایی که امکان داشت از لقب‌های قاجاری چشم پوشی و کوشش شده است تا نام و نام خانوادگی شخصیت‌ها ذکر شود. در دوره قاجار، نام وزارتخانه‌ها، غیر از وزارت جنگ، همه به عربی بود. در این نوشتار نام‌های امروزی وزارتخانه‌ها و مشاغل دولتی به کار برده شده اند تا فهم آن برای جوانترها که ممکن است با نام‌های قدیمی کمتر آشنا باشند، آسان‌تر شود. در شب بین دوم و سوم اسفند ١٢٩۹، حوالی نیمه‌شب، غرش مهیبی مردم تهران را از خواب پراند. ده توپ در وسط شهر تهران باهم شلیک کرده بودند. پس از آن، چند دقیقه‌ای صدای شلیک چندین تفنگ شنیده شد و سپس سکوت برقرار شد و مردمی که از خواب پریده بودند، توانستند دوباره بخوابند. شلیک توپ از اتفاق مهمی خبر می‌داد. اتفاق این بود که یک نیروی تقریباً دو هزار نفری قزاق و صد ژاندارم، بدون برخورد به مقاومت، وارد تهران شده و پایتخت ایران را در اختیار گرفته بودند. مردم عادی هنوز نمی‌دانستند چه خبر شده است. فردای آن روز، چهارم اسفند، اعلامیه‌هایی به در و دیوار تهران چسبانده شد که تیتر آن بازتاب‌دهنده راه و روش امضاءکننده آن بود «حکم میکنم.» لینک تهیه کتاب در سایت نشر ناکجا: ۲- سفرنامه خوزستان سفرنامه مازندران سفرنامه رضاشاه به خوزستان کتابی است نوشتهٔ فرج الله بهرامی که در سال ۱۴۰۱ توسط انتشارات خانه تاریخ و تصویر ابریشمی به چاپ رسید. این کتاب در سال‌های قبل با ویرایش‌های مختلف به چاپ رسیده‌است. این اثر که به خامه فرج‌الله بهرامی نگاشته شده و تمام مطالب آن، بی‌کم و کاست از سوی رضا شاه به وی دیکته شده بود برای اولین بار در سال ۱۳۰۳ در ۴۱۸ صفحه در مطبعه کل قشون انتشار یافت. چاپ دوم این کتاب، با حذف مطالب مفصل در شرح تاریخی و جغرافیایی روستاها و شهرها در طول راه، در ۲۸۶ صفحه در سال ۱۳۵۰ از سوی مرکز پژوهش و نشر فرهنگ سیاسی دوران پهلوی همراه با ده‌ها عکس و سند به زیور طبع آراسته شد. سفر خوزستان برای سرکوب کردن شیخ خزعل و یکپارچه کردن ایران صورت گرفت. شیخ خزعل، آشکارا خود را تحت الحمایه دولت انگلستان می‌خواند و دولت انگلستان نیز از او پشتیبانی می‌کرد و رضاخان را از سرکوبی شیخ خزعل برحذر می‌داشت. آنچه در این سفرنامه آشکار می‌شود این است که رضاشاه با دشواری زیاد به این سفر پرداخته‌است، چنان‌که یکبار در سفر دریایی از بندر بوشهر به بندر دیلم در طوفانهای آذر ماه دریا، با یک زورق پوسیده جان خود را به خطر انداخت و بار دوم هنگام رفتن به اهواز بود که در قبضه مردان مسلح شیخ خزعل قرار داشت. رضاشاه بعد از ختم غائله خوزستان، به عراق سفر می‌کند و به زیارت ائمه شیعه در کربلا، نجف و دیگر شهرهای مذهبی شیعی می‌پردازد. در این کتاب، مذاکره کنسول انگلستان در شیراز با رضاشاه یکی از جالب ترین صحنه هایی است که مداخله دولت خارجی را در امور ایران به نمایش می گذارد. کنسول انگلستان به او می گوید: " ... چون خزعل رسما تحت الحمایه دولت انگلیس است و ما مجبوریم از تحت الحمایه خود قویا مواظبت و محارست کنیم، ناچاریم که با شما نیز بطور رسمی وارد مذاکره شده و از ورود شما جلوگیری و از ورود قوای نظامی شما به خاک خوزستان ممانعت کنیم.انگلیس در خوزستان علاوه بر موقعیت سیاسی، وضعیت خاصی دارد. لوله های کمپانی نفت که در طول کارون کشیده شده، ممکن است در این لشکر کشی و منازعات صدمه ببیند.بنابراین هر پیشامدی که رخ بدهد مسئولیت مستقیم آن متوجه دولت ایران و شخص شما خواهد گردید و ما مجبور به مدافعه و مداخله خواهیم شد"این کتاب در سایت نشر ناکجا کتاب موجود می باشد. لینک تهیه کتاب در سایت نشر ناکجا: ۳- رضا شاه فرزند ایران کتاب پیش رو همانگونه که از نامش پیداست، به زندگی، و چگونگی روی کار آمدن رضا شاه پهلوی میپردازد. و به جرات میتوان گفت یکی از ارزنده ترین کتابهایی است که پیرامون رضا شاه و خدماتش به رشته تحریر در آمده است. دکتر هوشنگ نهاوندی در مقدمه در مقدمه این کتاب می گوید: این کتاب زندگی نامه سیاسی مردی است که از میان مردم برخاست و هنگامی که ایران ما در حال فروپاشی و پریشانی بود آنرا نجات داد و به راه ترقی و سربلندی برد هشت دهه پس از خاتمه پادشاهی او میبینیم که تقریباً هر چه در ایران هست در زمان سلطنت وی و بدون کوچکترین کمک خارجی بنیان نهاده شده. سردار سپه فرزند ایران بود چون یعقوب لیث و نادرشاه افشار در زندگی سیاسی و رفتارش دچار اشتباهاتی شد که پنهان نباید کرد و پنهان نکرده ایم. اما کدام رهبر و سیاستمدار بزرگ است که در طول حیات و فعالیتش هیچ اشتباهی مرتکب نشده باشد؟ کسانی که امروزه در خیابانهای تهران و شهرهای دیگر ایران در تظاهرات خود از او یاد میکنند هرگز او را ندیده اند و زمان سلطنتش را درک نکرده اند. اما حماسه او یک حماسه ایرانی در خاطره ها به جا مانده بود و زنده شده و مظهر و مبین تمنیات و خواسته های یک ملت ستمدیده اما امیدوار به آینده گردیده... لینک تهیه کتاب در سایت نشر ناکجا: برای دسترسی به تمامی عناوین با موضوع رضا شاه در سایت ناکجا به لینک زیر مراجعه فرمایید: منابع: Naakojaa Wikipedia bookciti news.gooya shop.ketab

  • نمایش‌نامۀ «کسی می‌آید» اثر یون ‌فوسه: آینه‌ای برای صداها!

    آیدا گلنسایی:  یون فوسه، نمایش‌نامه‌نویس نوروژی، که برندۀ جایزۀ نوبل 2023 شد، به گفتۀ خود خیلی زود در ادبیات صدایی متناقض کشف کرد که حضور داشت اما چیزی نمی‌گفت. صدایی که تنها از متون ادبی ناب برمی‌خاست، سخن بدون کلامی از دوردست، صدایی غیرانسانی، صدای نوشتار، صدایی که در سکوت حرف می‌زند، صدایی برخاسته از تمام ناگفته‌ها. این نمایش‌نامه‌نویس که در ابتدا از تئاتر بیزار بود، دلیل نفرت خود را چنین شرح می‌دهد: «به نظرم می‌رسید که در تئاتر فقط فرهنگ هست، نه هنر. تئاتر فقط فضایی برای یک همایش فرهنگی خسته‌کننده بود. و هیچ صدایی مانند آن صدایی که گفتم از آن بروز نمی‌کرد… بااین‌وجود، من تجربۀ تئاتری را کرده بودم که قادر به عبور از مرز میان فرهنگ و هنر است. و دیده بودم که وقتی تئاتر هنر می‌شود، هنر مطلق می‌شود.» از ویژگی‌های آثار یون فوسه زبان شاعرانه و همزمان اسرارآمیز است، جمله‌های او نقطه‌گذاری، ویرگول یا علامت تعجب ندارند اما از خلال اثر او صدایی از پسِ سکوت به گوش می‌رسد که اگر گوش‌های تربیت‌شده‌ای داشته باشیم، پس از شنیدن آن دیگر هرگز زندگی‌مان مثل قبل نخواهد بود. خلاصۀ نمایش‌نامه: مردی حدوداً پنجاه‌ساله و زنی سی‌ساله و زیبا وارد خانه‌ای متروک، نسبتاً مخروبه و دورافتاده می‌شوند. آن‌ها می‌خواهند در خانۀ خودشان، که به‌رغم کهنگی زیبایی ویژه و خشنی دارد، دور از همۀ آدم‌ها تنها باشند و خوشبخت. اما کسی می‌آید، کسی که می‌تواند از دوردست، از سکوت، از هر خلوتی عبور کند. آن فرد ترس است، تنها حس خالص و اصیل که از قلب می‌آید. نمایش‌نامۀ «کسی می‌آید» اثر یون ‌فوسه: آینه‌ای برای صداها! کسی که مثل هیچکس نیست… نیچه در حکمت شادان از لزوم نامگذاری ترس‌ها سخن گفته است، او ترس خود را سگ می‌نامد تا با نام گذاشتن بر آن ملموس و آشنایش کند، زیرا ترس از ناشناخته برمی‌آید و آنچه نام دارد دیگر شناخته شده است. نیکوس کازانتزاکیس هم در رمان زوربای یونانیعیناً همین کار را انجام می‌دهد و برای ترسش اسم می‌گذارد تا دیگر مرموز و ناشناخته نباشد. تلاش یون فوسه در این نمایش‌نامه نیز نه نام نهادن که چهره و صدا بخشیدن به ترس‌هاست. درواقع این نمایش‌نامه اعماق یک زندگی زناشویی را به سطح می‌آورد و ترسی مرموز و ناآشنا را به بیگانۀ ملموسی بدل می‌کند که می‌توان او را دید. عملی خطرناک اما راهگشا، عملی که در نهایت تنها راه‌حل برای عبور از ترس‌ها یا مواجهۀ درست با آن‌هاست. فوسه در کسی می‌آید ما را قادر می‌سازد که صداهای درون تنهایی را بشنویم، به ترسناک‌ترین لحظۀ عشق و رابطه برویم، به آن لحظه که حس می‌کنیم کمیم، کافی نیستیم و قطعاً کسی می‌آید تا خوشبختی‌مان را برباید، کسی که موفق می‌شود. رقیبی که ما از آن شکست می‌خوریم، زیرا زادۀ خیالات خودمان و شبح است، بنابراین نقطه‌ضعف‌های ما را خوب می‌شناسد و دشمن نیرومندی به شمار می‌آید. در این اثر ترس، سوءظن می‌آفریند و سوءظن مانند موریانه به جان رابطه می‌افتد و از آن هیچ برجای نمی‌گذارد. نمایش‌نامۀ «کسی می‌آید» اثر یون ‌فوسه: دوئل انسان با سایۀ خویش! خانه‌ام ابری و بیرون آفتاب… این زوج که نامی ندارند و رنج‌شان نامی ندارد و فقط چهره‌ای دارد به‌نام «مرد»، در ظاهر عاشق یکدیگرند. بیرون‌شان آفتابی است اما خانه‌شان و رابطه‌شان و درون‌شان ابری است. از ابتدای نمایش‌نامه تأکید بر این است که آن‌ها در خانۀ کهنه اما زیبای‌شان حتماً تنهایند و مطمئن‌اند که کسی نمی‌آید، بنابراین آن‌ها می‌توانند آسوده باشند! دیالوگ‌های این اثر بی‌این‌که چیزی بگویند، چیزی می‌گویند. فوسه زبانی ابداع کرده برای عدمِ ارتباط که بی‌اینکه برای رساندن معنا تقلا کند، معنا را می‌رساند. شوهر   من و تو تنها زن   نه فقط تنها اما با هم تنها تأکیدهای این نمایشنامه دقیقاً نتیجۀ عکس می‌دهد و هرجا صحبت از اطمینان است، ما شک می‌کنیم و به دل‌شوره می‌افتیم: زن   خانه ما در این خانه ما با هم خواهیم بود من و تو با هم تنها شوهر: و دیگر کسی نمی‌آید دیالوگ‌ها با طنین تهدیدآمیزی تکرار می‌شوند و ما را به جغرافیای هذیان می‌کشانند: زن   حالا رسیدیم نزدیک خانه خودمان شوهر  که خانۀ زیبایی است زن حالا رسیدیم نزدیک خانه خودمان نزدیک خانه خودمان و در آن با هم خواهیم بود من و تو تنها نزدیک خانه‌ای که در آن من و تو با هم تنها خواهیم بود دور از دیگران خانه‌ای که در آن با هم خواهیم بود تنها من در کنار تو نمایش‌نامۀ «کسی می‌آید» اثر یون ‌فوسه: دوئل انسان با سایۀ خویش! این نمایش‌نامه طوری است که انگار داریم بی‌اراده وسط تب شدیدی کلمات روشن و امیدوارانه‌ای بر زبان می‌آوریم که از آن صدای تاریکی به گوش می‌رسد. هنر فوسه آمیزه‌ای از واقع‌گرایی و جنون است و در آن احساسات تاریک و تعیین‌کننده‌مان  یا همان اشباح  ذهنی، عینی می‌شوند، می‌توانیم آن‌ها را ببینیم و صدای پای‌شان را از خرابۀ روح و افکار مشوش‌مان بشنویم و بنابراین از شبح رهایی یابیم. زیرا ترسی که دیده می‌شود، دیگر ترس سابق نیست، ملایم شده و به شکل خویشاوند درآمده. مانند میکروب ضعیف‌شده‌ای است برای واکسنِ روح. در این نمایش‌نامه آنچه زوج عاشق خوشبختی می‌پندارند، یعنی تنهایی، خود مایۀ بدبختی می‌شود. زیرا انسان هرگز در تنهایی‌اش تنها نیست، و خاموشی ذهن و افکار درجه‌ای نیست که همه به آن دست یابند. بنابراین در این دوری‌گزینی و انزوا، در این حس ترسناک تملک و بریدن از دنیا اهریمن هولناکی سربرمی‌آورد که صدای پایش از حیاط شنیده می‌شود، اهریمنِ ترس تجسم‌یافته، وحشتی که آنقدر آن را با چشم‌های تنهایی‌مان دیده‌ایم که دیگر در آینه چیزی جز او نیستیم: هرآنچه را که باور کنیم، می‌بینیم و چنین است که زن صدایی می‌شنود: زن (کمی مضطرب) ولی کمی متفاوت است من فکر نمی‌کردم این چنین باشد (ناگهان هراسان) چون کسی می‌آید این‌جا چنان خلوت است که کسی می‌آید درواقع این زن و شوهر در پی امر مطلق‌ و بی‌نقص‌اند، در جست‌وجوی راهی قطعی برای خوشبختی، راهی که حتماً در تنهایی به آن می‌رسند، ولی وقتی باهم تنها می‌شوند، کسی می‌آید: ترس، سوءظن، جدایی یا به قول زن: نه فقط تنها/ اما با هم تنها. زن در تنهایی کنارِ مرد سوءظن را می‌بیند، در هیئت زنی: کسی می‌آید و آن زن این‌جا می‌نشیند با چشمانش این‌جا می‌نشیند و بدون این‌که جلب‌توجه کند تو را نگاه می‌کند در چشمانت خیره می‌شود من این را می‌دانم کسی می‌آید زنی می‌آید و من این را تحمل نمی‌کنم من تحمل نخواهم کرد که کسی بیاید مرد نیز در تنهایی سوءظن را می‌بیند، در هیئت مردی: شوهر  من خوب دیدم تو چگونه نشسته بودی با چشمان باز و او منتظر شد من پشت خانه ناپدید شوم و به این صورت او موفق شد وارد حیاط بشود موفق شد با تو تنها حرف بزند نکتۀ عجیب ماجرا این‌که ترس و سوءظن عاقبت حق به جانب جلوه می‌کنند و  طلبکار نیز می‌شوند: مرد   شما خانه را ارزان خریدید خیلی ارزان هرچه او در زندگی داشت این خانه بود و آن‌چه در این خانه است و من خانه را به ارث بردم شما به من مدیون هستید … نه تو آن را ارزان خریدی به اندازۀ کافی گران نخریدی تو باید از من تشکر کنی من این را به تو می‌گویم تو باید از من تشکر کنی بخش‌هایی از این نمایش‌نامه و آن‌جا دریاست با موج‌هایش دریا سفید و سیاه است با موج‌هایش با اعماق سیاه و آرامش (تنها می‌خندد) و ما فقط می‌خواستیم با هم باشیم نمایش‌نامۀ «کسی می‌آید» اثر یون ‌فوسه: آینه‌ای برای صداها! کوتاه کلام نه! وصل ممکن نیست همیشه فاصله‌ای هست عاشق همیشه تنهاست… نمایش‌نامۀ  کسی می‌آید یون فوسه شعری است دربارۀ چراغ‌های رابطه که خاموش‌اند، زبان و نوع چینش کلمات عدم ارتباط را می‌رساند. زن و مرد ظاهراً در کنار یکدیگرند، ظاهراً تنها و بی‌دغدغه‌اند در جایی دور اما به همان‌ نقطه می‌رسند که شاملو گفت: کوه‌ها باهمند و تنهایند/ چون ما با همان و تنهایان، و این حکایت همۀ ما آدم‌هاست، حکایت فرهنگ بیماری که دیگر جایی برای عشق و اطمینان ندارد یا به قول شهرام شیدایی: «فکر نمی‌کردی که ترس در من آن‌قدر بزرگ شود که نتوانم به چیزی پناه ببرم؟» فوسه بدون این‌که بخواهد چیزی بگوید و با زبانی ابداعی چنین جهانی را به تصویر می‌کشد. ارزش کار فوسه نه فقط ساختن فضایی برای شنیدن صدای نوشتار بلکه در ترسیم خلاقانۀ جغرافیای ترس و دقیق شدن در ماهیت آن است. گویی ناخودآگاه و دنیای عظیم و تاریک درون ما همانند قصری است که کافکاوار فقط از بیرون می‌توانستیم چیزهای نامشخصی از آن ببینیم، فوسه ما را به درون قصر می‌برد تا تراژدی را واضح و از نزدیک تماشا کنیم: دوئل دائمی انسان با سایۀ خویش! درواقع او چون آینه‌ای برای صداهاست و به شکنجه‌گر نامرئی درون ما صدا و صورت می‌دهد و به گوشه‌ای از تاریکی‌ها و دره‌های اعماق روح‌مان نور می‌تاباند. نمایش‌نامۀ «کسی می‌آید» را در سایت ناکجا در لینک زیر تهیه کنید: https://www.naakojaaketab.com/product-page/کسی-می-آید منابع: Naakojaa cafecatharsis

  • زندگینامه و از بهترین کتاب‌های محمّدعلی اسلامی نُدوشَن

    زندگینامه محمّدعلی اسلامی نُدوشَن محمّدعلی اسلامی نُدوشَن (۳ شهریور ۱۳۰۳ – ۵ اردیبهشت ۱۴۰۱) شاعر، منتقد، نویسنده، مترجم، حقوق‌دان و پژوهش‌گر ایرانی بود. او دانش‌آموختۀ حقوق بین‌الملل از فرانسه بود و پس از بازگشت به ایران، در آغاز قاضی دادگستری شد، اما پس‌از چندی به دعوت فضل‌الله رضا به دانشگاه تهران رفت. ندوشن از ۱۳۴۸ تا دو سال پس از انقلاب ۱۳۵۷ در دانشکده‌های حقوق و ادبیات دانشگاه تهران، حقوق و ادبیات تطبیقی درس می‌داد. وی فصل‌نامهٔ هستی را پایه‌ گذاشت و هم‌زمان در شماری از مجلات ادبی ایران از جمله نگین، سخن و یغما مقاله می‌نوشت. ندوشن از نویسندگان روزنامهٔ اطلاعات و روزنامهٔ اطلاعات بین‌المللی بود که همزمان در لندن و لس آنجلس منتشر می‌شد. این روزنامه ۲ شهریور ۱۳۹۵ به‌دنبال مشکلات مالی تعطیل شد. ندوشن از پرکارترین ادیبان و پژوهش‌گران معاصر ایران بود و افزون‌ بر تألیف، به ترجمهٔ آثار به فارسی، از جمله دربارهٔ ادبیات و فرهنگ ایران پرداخت. از وی بیش از ۷۰ تألیف و ترجمه و صدها مقاله به‌جای مانده‌است. ندوشن از پرکارترین ادیبان و پژوهش‌گران معاصر ایران بود و افزون‌ بر تألیف، به ترجمهٔ آثار به فارسی، از جمله دربارهٔ ادبیات و فرهنگ ایران پرداخت. از وی بیش از ۷۰ تألیف و ترجمه و صدها مقاله به‌جای مانده‌است. محمد علی اسلامی ندوشن در مقام شاعری همیشه نگاه مردم به یک شاعر یا نویسنده از دو باب است؛ اول از باب لفظ یا چگونه گفتن. دوم از باب معنا. محمدعلی اسلامی ندوشن با رعایت اعتدال در استفاده از کلمات، هنگام تقریر، نسخه‌ای کامل از این دو باب را به نمایش می‌گذارد. بیوگرافی محمد علی اسلامی ندوشن نشان می‌دهد که وی شعر گفتن را از اواسط عمر رها کرد. زیرا می‌خواست با زبان نثر از مسایل و اوضاع کشور سخن بگوید. البته باید به این نکته نیز توجه کرد که ندوشن نمی‌خواست شاعری متوسط باشند. ندوشن در انتخاب ترجمه‌ی آثار نیمی از فعالیت‌های دکتر ندوشن، ترجمه‌ی آثار مدرن اروپایی است. قسمتی از این ترجمه‌ها درکتاب‌هایش آمده است. وی در ترجمه به سراغ آثار کسانی رفته که پیام‌هایی برای ایران و مردمش داشته باشد. ار خصوصیات ترجمه های محمدعلی اسلامی ندوشن می‌توان به وفاداری کامل به متن اصلی و انتقال درست مفاهیم اشاره کرد. وی از جمله محققینی بود که به دلیل تسلط کامل بر رشته و حوزه فعالیت خود، با ترجمه یک اثر با آن اعتبار می‌بخشید. تالیف آثار تحلیلی و انتقادی به کوشش ندوشن به اعتقاد ندوشن، سالهایی که او در آن زیسته، پرمعناترین دوران های این سرزمین بوده است. وی می‌دانست ایران، لوک پیری است که گمشده‌اش تاریخ و فرهنگ است و «جوهره حیاتی» دارد که او را در فراز و نشیب‌های تاریخ، هزاران سال پابرجا نگاه داشته و باز هم احیا خواهد کرد. چیزی که ندوشن را در مفاخر علوم اجتماعی ایران می‌گنجاند و می‌تواند به او جایگاهی ممتاز دهد، شیوه‌ی اندیشیدن اوست. به عبارت دیگر محمدعلی اسلامی ندوشن، جامعه‌شناس نبود اما جامعه شناسانه می‌اندیشید. از بهترین کتاب‌های محمّدعلی اسلامی نُدوشَن ایران که در یکی از حساسترین نقطه‌های جهان قرار داشته برخوردگاه تمدن‌ها و ماجراهای بزرگ بوده است. تاریخ آن در آسیا با تاریخ چین و شبه قاره هند و غیره آمیخته است. از زمانیکه ماد‌ها پا بر صحنه‌ی جهان نهادند تا به امروز ایران همواره در کارگاه زمانه حضور داشته است؛ زمانی کمتر و زمانی بیشتر... زمانی فرمانروا؛ زمانی زیردست؛ ولی هرگز از صف اول تاریخ عقب رانده نشده است. در این مجموعه که تا اندازه‌ای می‌توان آن را جلد دوم کتاب «سخن‌ها را بشنویم» دانست کوشش شده است با نگاهی به گذشته جواب‌هایی برای سؤال‌های مبرم امروزمان بیابیم. ایران و تنهاییش ایران که در یکی از حساسترین نقطه‌های جهان قرار داشته برخوردگاه تمدن‌ها و ماجراهای بزرگ بوده است. تاریخ آن در آسیا با تاریخ چین و شبه قاره هند و غیره آمیخته است. از زمانیکه ماد‌ها پا بر صحنه‌ی جهان نهادند تا به امروز ایران همواره در کارگاه زمانه حضور داشته است؛ زمانی کمتر و زمانی بیشتر... زمانی فرمانروا؛ زمانی زیردست؛ ولی هرگز از صف اول تاریخ عقب رانده نشده است. در این مجموعه که تا اندازه‌ای می‌توان آن را جلد دوم کتاب «سخن‌ها را بشنویم» دانست کوشش شده است با نگاهی به گذشته جواب‌هایی برای سؤال‌های مبرم امروزمان بیابیم. https://www.naakojaaketab.com/product-page/%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%AA%D9%86%D9%87%D8%A7%DB%8C%DB%8C%D8%B4 سرو سایه فکن اثری است از دکتر محمدعلي اسلامي ندوشن، به خط استاد غلام حسين اميرخاني و چاپ انتشارات فرهنگسراي ميردشتي. نويسنده در كتاب پيش رو به معرفي ابوالقاسم فردوسي، شاعر بلندآوازه ي ايراني و اثر حماسي و ملي او، شاهنامه، كه احيا كننده زبان پارسي و افتخاري براي ايرانيان بوده و هست، پرداخته است. ملت هايي هستند كه با همه آثار متعددي كه در زبان آنها ايجاد شده- و تعدادي شاهكار- باز مي شود گفت كه يك كتابي اند، زيرا تنها يك كتاب است كه بيش و كم آئينه تمام نماي روح آنها مي گردد. اينگونه است يونان باستان و ايلياد، ايتاليا و كمدي الهي، انگلستان و شكسپير، آلمان و گوته، روسيه و پوشكين… آيا ما نيز با شاهنامه همين وضع را داريم، در حاليكه لااقل چهار اثر بزرگ شعري در زبان ما هست كه هر يك مقام استثنائي خود را دارند. مي شود گفت: آري، زيرا شاهنامه بمنزله سرچشمه جويبار فرهنگ ايران است. اين كتاب است كه بيش از هر كتاب ديگر روح قوم ايراني را- در دوران شادابي و سربلنديش در خود منعكس دارد. نلدكه با همه سخت گيري و مشكل پسندي اي كه دارد، گفته است «شاهنامه حماسه ملي اي است كه هيچ ملتي نظير آنرا ندارد»… https://www.naakojaaketab.com/product-page/%D8%A8%D8%A7%D8%B1-%D8%AF%DB%8C%DA%AF%D8%B1-%D8%B4%D9%87%D8%B1%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%AF%D9%88%D8%B3%D8%AA-%D9%85%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA%D9%85-2 پیروزی آینده دموکراسی این کتاب سخنرانی توماس ‌مان ۱۰ سال پیش‌تر از آن است که اسلامی ندوشن در ایران به فارسی ترجمه‌اش کند. سخنرانی توماس‌ مان درباره دموکراسی و آینده آن است. دوره سربرآوردن هیتلر و نازی‌ها است که از راه انتخابات و دموکراسی به قدرت رسیده‌اند؛ سال‌ها پیش از جنگ جهانی دوم. توماس مان با نگرش‌های فاشیستی و نژادپرستانه آنها ناسازگار بود، از این رو تابعیت آلمانی‌اش را از او گرفتند و مجبور به ترک کشور شد و به امریکا رفت. اهمیت ترجمه کتاب «پیروزی آینده دموکراسی» به جز محتوای آن و خطراتی که به واسطه سربرآوردن حکومت‌های تمامیت‌خواه و خودکامه دموکراسی را تهدید می‌کند، در زمان ترجمه این کتاب نهفته است. زمانی که در ایران هم کمتر چنین دغدغه‌ای دیده می‌شود. نه روشنفکران و نه افراد و گروه‌های چپ. مذهبی‌ها هم که چنین دغدغه‌ای نداشتند و خواسته و هدف مبارزه آنها حکومت دینی بود، اگر هم دموکراسی برای رسیدن به هدف تسهیل‌گر بود به آن توجه نشان داده می‌شد. می‌توان گفت مشروطه مهم‌ترین سرمایه تاریخی و فکری ما در زمینه دموکراسی‌خواهی است. https://www.naakojaaketab.com/product-page/%D8%A2%D8%AA%D8%B4-%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86-%D8%AF%D9%88%D8%AF-%D9%87%D9%81%D8%AA-%D8%AC%D9%84%D8%AF تمامی آثار موجود از محمداسلامی ندوشن سایت ناکجا را در لینک زیر بررسی نمایید: https://www.naakojaaketab.com/search-results?q=%D9%86%D8%A7%D8%AF%D8%B1+%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8C%D9%85%DB%8C&type=products . منابع: Wikipedia Naakojaa Ketabane

Perse En Poche
La Librairie du Monde Persan​

11 Rue Edmond Roger, 75015 Paris
Métro : Commerce ou Charles Michel

Tel : 01.45.74.99.86


info@naakojaa.com

با روش‌های زیر می‌توانید از ناکجا خرید کنید

  • Facebook Clean
  • Twitter Clean
  • White Instagram Icon
  • White YouTube Icon

ناکجا نام ثبت شده موسسه اتوپیا است و مطالب تولیدی این سایت طبق قوانین حقوقی کشور فرانسه محافظت می شوند.

© Copyright 2012-2022 Naakojaaketab.com, All rights reserved

bottom of page