به راستي عشق ورزيدن به شخصي ديگر چگونه است؟ طرح اين پرسش رمانتيك يكي از عميق‌ترين و معمايي‌ترين پرسش‌هايي است كه مي‌توانيم با خودمان در ميان بگذاريم. عشق يكي از مضامين اصلي احساس ماست كه هر كدام از ما هنگامي كه مي‌كوشيم به فهم زندگي خود راه پيدا كنيم، روي كاغذ مي‌آوريم، اما چه بسا هر قدر بيشتر دربارة آن تامل مي‌كنيم، فقط حيراني‌مان بيشتر مي‌شود. رابطه عشق و خوشبختي چيست؟ احتمالاً هيچ كس بيشتر از كسي كه به او عشق مي‌ورزيم از ما آزار نمي‌بيند يا ما را آزار نمي‌دهد. اگر عشق چيزي است كه همه ما خواهان آن هستيم، پس چرا پيدا كردنش و حفظ آن تا اين حد دشوار است. عشق يكي از پايدارترين و عزيزترين آرمان‌هاي آدميان است ولي دشوار خواهد بود اگر بگوييم اين آرمان چيست و ارتباط آن با زندگي واقعي چگونه است. اگر به كتاب «غم‌هاي ورتر جوان» نوشتة گوته كه در اواخر قرن هجدهم ميلادي منتشر شد نگاهي كنيم، درخواهيم يافت چرا اين كتاب در مدت زمان كوتاهي در اروپا توفيق چشم‌ گيري پيدا مي‌كند. اين كتاب كوچك نظرگاهي ساده و اغواكننده را درباب ماهيت عشق بيان مي‌كند. كتاب شرايط عشق كتابي درباره هنر عشق ورزيدن است.
اين كتاب به ناكامي‌ها، بردباري‌ها و شرايطي كه عشق مي‌طلبد ورودي اعجاب‌انگيز كرده است.