«آنگاه شهرزاد بوسه بر دست شاه زد و پاهای او را بر زانوان خود نهاد و به سخن آغازید. داستانهای شهرزاد چنان شیوا و دلانگیز بود که شاه و خواهر کهتر شهرزاد، سراپا مدهوش آن شدند، چنان که گذشت زمان را از یاد بردند. شهرزاد داستانها را پی در پی، زنجیروار درهم میتنید و هرگاه داستانی را به پایان میبرد، بیدرنگ به داستانی دیگر میآغازید، تا اینکه شب گذشت و بامداد دمید.»
شهرزاد شب به شب برای شاه داستان سرود و با این شگرد جان خود را از خطر رهانید. این است آغاز سفری شورانگیز به جهان جادویی شرق، داستانی با تصاویری هنرمندانه با زبانی پر از شور و شیدایی
داستان های شیرین هزارو یک شب
نویسنده : آرنیکا استرل
مترجم : مهدی طارمی
موضوع : داستان بلند ، ادبیات آلمانی
ناشر: نظر
تاریخ نشر:1393