چهل سال پس از مرگ غلامحسین ساعدی جواد جواهریان در روایتی کوتاه و تکان دهنده پرده از دیداری بر می دارد که بخشی از تاریخ ادبیات تبعید ایران است دیدار نویسنده ای جوان با ساعدی خسته تبعیدی و هنوز سریا در پاریس در این روایت ساعدی به اسطوره ای دور بلکه انسانی زنده است؛ نویسنده ای که در اتاقی کوچک رمان ناتمامش را برای راوی میخواند و جهان پریشان تبعید را با قصه هایش می سازد. این کتاب شهادتیست بر دوستیهای کوتاه بر زخم تبعید و بر سرنوشت نسلی که در آینه ی ساعدی خودش را میجوید و گم میکند.
(( ساعدی نمرد. ساعدی را مثل خیلی ها مرداندند. اشکالی ندارد که چنین واژه ای وجود ندارد من میسازمش ما از جایی می آییم خونبار.))
جواد جواهری متولد ۱۴۳۱ (لنگرود نویسنده دو زبانه و فیلم نامه نویس ایرانی ست که از بیست سالگی در فرانسه زندگی میکند و ساکن پاریس است. از او دو مجموعه داستان به فارسی درخ» و کوچه های موازی» و چند زمان به زبان فرانسه منتشر شده است؛ از جمله زمان سهم من از او (Ma part d'elle) از انتشارات گالیمار و ده فرشته (Le Soupir de range) انتشارات لوب بخشی از کارهای او به انگلیسی نیز ترجمه شده اند.
ساعدی، من و پایان سفر سفیران خدیو مصر
نویسنده: جواد جواهری
ناشر: نشر ناکجا
ناکجا داستان
ادبیات فارسی
تاریخ انتشار: ۲۰۲۵
چاپ اول
۱۰۴ صفحه





























































