داستان «آدمهای خوشبخت کتاب میخوانند و قهوه مینوشند» از زبان زنی پاریسی به نام دایان روایت میشود که براثر حادثهای، شوهر و دخترش را از دست میدهد. همین مسئله زندگی دایان را از روند عادی خارج و او را به زنی گوشهنشین و تلخ تبدیل کرده است. او برای اینکه از دست نزدیکانش که مدام برایش دلسوزی میکنند فرار کند، تصمیم میگیرد به شهری در ایرلند برود. همین سفر زندگی او را کاملاً دگرگون میکند.
آدم های خوشبخت کتاب میخوانند و قهوه مینوشند
نویسنده: آنیس مارتن - لوگان
مترجم: ابوالفضل اللهدادی
ناشر: نشر به نگار
داستان بلند
چاپ اول: 1395
207 صفحه




























































