داستانهایی از اصفهان. علی خدایی در مجموعه داستان آدمهای چهارباغ طیف رنگارنگی از آدمها را در خیابان چهارباغ اصفهان گردآورده است. شخصیت اصلی اغلب این داستانها زنی به نام عادلهدواچی است که مستخدم هتلی است به نام هتل جهان در خیابان چهارباغ. چهارباغ و این هتل صحنه اصلی داستانهای مجموعه آدمهای چهارباغ هستند. داستانهای این کتاب در اصفهان دهههای 40 و 50 خورشیدی اتفاق میافتد. در این داستانها گاه از مرز واقعیت میگذریم و سوار بر بالهای خیال و رؤیا در چهارباغ رنگارنگی که علی خدایی ترسیم کرده است میگردیم و جلوههای گوناگون آن را تماشا میکنیم. آنچه میخوانید قسمتی است از داستان «عادلهدواچی و اِمیک» از این مجموعه: «آن شب عادله وقتی رفت به اتاق شش، دلشاد بود. فهمیده بود شبها وقتی سقف باز میشود و به آسمان میرود کسی او را نمیبیند؛ تنهای تنهاست. روزهای سنگینی را پشت سر گذاشته بود. ماجرای باباجَمَدی تمامنشده، ملوکدواچی آمده بود. تا ملوک را سروسامانی بدهد خسته شده بود اما ته دلش غم داشت.
آدم های چهار باغ
- نویسنده: علی خداییناشر: نشرچشمهزبان اصلی: ادبیات فارسینوع جلد: شومیزقطع: رقعیتاریخ انتشار: 1401132 صفحهنوبت چاپ: 5