چاپ دوم «ارتش تکنفره» منتشر شد! رفیقْ مایر گوینزبیرگ که هم و غمش ساختن جامعهای تراز نوین است سرودخوان، داسی در یک دست و در دستِ دیگر چکش، شورشیِ آرمانخواهیست با زخمهای تحقیر و تبعیض بر روانش. تحقیرشده، تبعیضچشیده، تبعیدشده. در جامعهٔ جدید سودای تغییر جهان در سرش میپیچد و بنا میکند به ساختن کمونی که آغازگاه مبارزهٔ بیامان اوست برای در هم شکستن ابدیِ امپریالیسم. از بیروبیجان به سرتاسر جهان. در این راه رفقایی همراه و همسرود میشوند اما در روند زوال، او میماند و ارتشی که احتمالاً به کار تغییر و مدیریت جهان نمیآید: رفیق خوک، رفیق بُز، رفیق مرغ. او فرماندهِ این ارتش است. پیداست که با هجویهای مواجهایم دربارهٔ نگرشهای آرمانشهرگرایانهٔ یکیدو سدهٔ اخیر. اسکلیر که از مشهورترین نویسندگان برزیلیست دست به ساختن شخصیتی زده است که بیشباهت به شورشیان آرمانخواه اینجا و آنجای جهان نیست؛ از ریو دو ژانیرو تا تهران. در این رمان که تحت تأثیر رمانهایی از سنخ ۱۹۸۴، مزرعهٔ حیوانات، ما و مشابه آنهاست، نویسنده روند زوال را با دستمایهٔ طنزی سیاه روایت میکند؛ از اوج سرودخوانی و محالاندیشی تا جدال بر سر یک توالتِ نُقلی با همسایهای که هرچه هست، رفیق نیست.
ارتش تکنفره
نویسنده : موآسیر اسکلیر
مترجم : ناصر غیاثی
موضوع : ادبیات آلمانی ، داستان بلند
ناشر : نشر نو
صفحات : ۱۸۴