این کتاب مشتمل بر هفت داستان کوتاه می باشد. داستانهای این مجموعه عبارت اند از: ۱-” استادان زندگی” ۲-” شهریاری که پرچم حکومت برافراشته است” ۳-” آموزگار اخلاق” ۴-” فرانسه زیبا” ۵-” نهم ژانویه” ۶-” شیدایی” ۷-” مالوا” یکی از داستان های این کتاب، “شهریاری که پرچم حکومت برافراشته است” می باشد. خلاصه داستان این گونه است که مردی برای مصاحبه و جمع آوری اطلاعات در مورد یک پادشاه دیکتاتور آلمان به دربار می رود. ماجرا از آنجایی شروع می شود که پیشکار اعظم شاه، او را به اتاق شاه راهنمایی می کند. مرد وارد اتاق می شود و با نگاهی تیز بینانه فرصت را غنیمت شمرده و تمام زوایا و وسایل داخل اتاق بزرگ و باشکوه شاه را برانداز می کند. در این هنگام پادشاه وارد می شود و مرد برای او تعظیم می کند. شاه مغرورانه و با صلابت با تکان دادن سر جواب تعظیم او را می دهد. بعد از آن شاه و مرد شروع می کنند به صحبت کردن. اولین سوالی که او از اعلا حضرت می پرسد با این پرسش آغاز می شود که شغل تان را چگونه می بینید؟ پادشاه شروع می کند به فخر فروشی که پادشاهی شغل نیست بلکه یک موهبت الهی است. شاه و خدا دو مفهومی هستند که بشریت قادر به درک آن نمی باشد. این شاه دیکتاتور معتقد است که مردم همه ابله هستند و هیچ کدام مصلحت خود را نمی توانند تشخیص دهند. این شاه است که امورات آنها را باید در دست بگیرد. هر چه پادشاه برای مردم مصلحت می داند آن درست است. او معتقد است که مردم باید همه امورات شان از جمله امورات معیشتی، هنری و عاقبت اندیشی خود را به دست شاه بسپارند و حتی تا ابد ممنون او نیز باشند، که چنین مسئولیت خطیری را برای امتش می پذیرد. در مصاحبه این مرد کاملا می توان فهمید که این پادشاه یک فرد مستبد، خودرای و خودشیفته است که با تمام ادعایی که به دانایی و فضیلت خود دارد، عمیقا انسانی نادان و تهی است. این داستان بیانگر نحوه ی حکومت داری و نهایت عقب ماندگی پادشاهان زمانه ی ماکسیم گورکی است. این گفتگوی دونفره شاه با آن مرد کاملاً بیانگر این موضوع می باشد.
استادان زندگی و داستانهای دیگر
- نویسنده: ماکسیم گورکیمترجم: جمعی از مترجمانناشر: انتشارات نگاهزبان اصلی: ادبیات روسینوع جلد: شومیزقطع: رقعیتاریخ انتشار: 1401271 صفحهنوبت چاپ: 2






























































