این تحقیق این سوال اصلی را، بسان پروبلماتیکی که باید بر کل فرایند پژوهش حاکم باشد، به پیش روی خود قرار داده است که (در تاریخ اندیشه ی سیاسی در ایران دوره ی میانه سیاست نامه ها و اندیشه های برآمده از آنها تحت تاثیر چه عواملی شکل گرفته و تداوم یافتند؟ یا به تعبیری بهتر، سرشت سیاست نامه ها و منطق درونی آنها تابع چه مقتضیاتی بوده است؟ در همین راستا می توان ذیل پروبلماتیک اصلی چنین پرسش هایی را طرح و پیگیری کرد: جریان سیاست نامه نویسی (ماهیت، عقبه و دنباله ی آن) چه بوده است؟ مبانی فکری جریان سیاست نامه نویسی چه بوده است؟ متون سیاست نامه ای از چه وجوه اقتصادی ای برخوردار بوده اند؟ چه نسبتی میان طبقات اجتماعی و مناسبت اقتصادی با جریان سیاست نامه نویسی وجود داشته است؟ آیا می توان ارتباطی میان اقتصاد و تاریخ در حوزه ی اندیشه ی سیاسی برقرار کرد؟ په الگویی از حکمرانی مورد نظر سیاست نامه نویسان بوده است؟