پَر لاگرکويست نويسنده برجسته سوئدي در ۱۸۹۱ در شهر کخا متولد شد. والدين و اجدادش همگي گرايش عميقي به زُهد و پارسايي داشته و ايمان خدشهناپذير و سادهي خود به مذهبِ لوتري را برايش به ارث گذاشتند. فضاي زندگي خانوادهي لاگرکويست فضايي غيرادبي بود، بعدها پَر در يکي از يادداشتهاي خود اعتراف ميکند که از زندگي در آن فضاي غيرادبي بسيار خوشحال است.
او در دانشگاه اوپسالا، دوسالي هنر و ادبيات خواند. امّا بدون گرفتن مدرک، درس و دانشگاه را نيمه کاره رها کرد.
به تعبير پروفسور شل اسپمارک، آثار لاگرکويست تعمقِ درخشاني دربارهي مسائل دشوار عالَم وجود و تجسّس مداومي دربارهي معيارهاي زندگي و قدرت خير و شر بوده و جدال خير و شر از دوران جواني تا آخرين روزهاي زندگيِ پرلاگرکويست عمدهترين دغدغهي ذهني او محسوب ميشود. از نظر او خير، مسألهي دشواري نيست، تنها دشواري، دست يافتن به آن است. آنچه دشوار است «قدرت ِشر» است. شري که نيرويي پايدار دارد. نيرويي در وجود آدمي تا ابديّت.
پرلاگرکويست پس از انتشار رمان جلّاد در سال ۱۹۴۰، به عضويت آکادمي سلطنتي سوئد انتخاب شده و در ۱۹۵۱ به دريافت جايزهي نوبل مفتخر شد.
اين نويسندهي توانا و فرهيخته در ۱۹۷۴ زندگي را بدرود گفت و به جمع جاودانگانِ ادبيات پيوست.«عدهی بیشتری از مردم برخاستند و در فاصلهی میزها به رقص مشغول شدند و به زودی همهی سالن پُر شد از زنانی، در پیراهنهایی به رنگهای روشن، که با چشمهای نیم بسته در کنار مردان و با آهنگی که گروه جاز مینواخت میرقصیدند.زنی زیبا، که اندامی چشم گیر داشت، سرش را برگرداند و از بالای شانهی هم رقصش نگاه کرد و گفت: «بَه، نگاه کن... جلّاد هم این جاست. چه جالب!»نور بر سر مهمانها دامن کشاند و روشنایی سبزِ مردهفامی بر میزها انداخت، و پیشخدمتها عرقریزان در میان همهمه و خنده در رفت و آمد بودند و چوبپنبهی نوشیدنیها با صدا از سر بطریها میپرید.»
جلاد
نام اصلی: Bödeln
نویسنده: پر لاگرکویست
مترجم: اردوان صدقیآزاد
ناشر: نشر فرهنگ آرش
تاریخ انتشار: ۱۳۹۲
۱۱۸ صفحه