ناژا اینجا در یکی از دورافتادهترین روستاهای الجزایر با سه دختربچهی قدونیمقد تنها مانده است. سکهی شانس به نامشان زده و سعید را برای کار بردهاند به یکی از کارخانههای اتومبیلسازی فرانسه. پس از سالها دوری بالأخره سعید دستش به دهانش رسیده و خانواده را به پاریس میبرد و ناژا رسیده و نرسیده دوقلو آبستن میشود! اما سیرکردن شکم هفت نفر از سعید برنمیآید. ناژا روی آرامش را نخواهد دید و منحنی در حال سقوط حقیقت رهایش نمیکند؛ حقیقت آمیخته به دروغ و پنهانکاری. خورشید تلخ داستانی است پراتفاق و بافتهشده از ظلم و دروغ؛ روایتی از زندگی سه نسل و رؤیاهای بربادرفتهی مهاجران. لیلیا حسن داستان زنانی را میسازد که رؤیاهایشان در آن مجتمعهای مسکن ارزانقیمت پاریس بر باد میرود. «ابهام، خشونتی که بر زنان روا داشتهاند، فقر، سکوت، دروغ و بیماری ایدز پاسخی است به تمام آن رؤیاهایی که زنی مهاجر و خانوادهاش در ذهن ساختهاند. اینجا سر همه کلاه رفته است.»
خورشید تلخ
- نویسنده: لیلیا حسنمترجم: آسوله مرادیناشر: برجزبان اصلی: ادبیات فرانسوینوع جلد: شومیزقطع: رقعیتاریخ انتشار: 1761403 صفحهنوبت چاپ: 1عنوان اصلی: Soleil amer



























































