ناگهان مرد از همانجا که نشسته بود گفت: «بهنظر نمیرسد که قصهگوی موفقی باشید.»عمه بعد از این حملهٔ لفظی غیرمنتظره حالت تدافعی به خود گرفت و با لحنی جدی گفت: «خیلی سخت است قصهای به بچهها بگوییم که هم آن را بفهمند و هم دوست داشته باشند.»مرد گفت: «من با شما موافق نیستم.»عمه با حاضرجوابی گفت: «شاید شما دوست داشته باشید که برای آنها قصهای بگویید.»دختر بزرگتر با اصرار گفت: «برای ما قصه بگو.»مرد گفت: «روزی، روزگاری دختر کوچکی بود که برتا نام داشت و به طرز خارق العادهای خوب بود...با آثاری از:هکتور مانروناتانیل هاوتورنادگار آلنپوآرتور کانندویلسیریل هیرای وی لوکاسریچارد هاردینگدیویسمارتین آرمسترانگجرج جیسینگمارگارت بونهامهنری سیسیلجون ایکنلئو تولستویادوارد هاچاُ. هنریآر یو جویسهوارد برسلینپارلیجر کوئیستارنست همینگویآنتون چخوفدی. اچ. باربراستیفن پولاکای. ج. آلنایزاک سینگرو...
داستان های کوتاه از ادبیات جهان
نویسنده: گروهی
مترجم: نوشین الهی پناه
ناشر: نشر افراز
داستان کوتاه
چاپ اول: 1392
232 صفحه






























































