او پیش از این که دکتر به طبقه آن ها برسد از جا برخاست و با لبخندی زورکی جلو در رفت. او دریافت که کارش ابلهانه بوده و شرمنده شد. احتمالا تازگی ها هرچیز دور و بر او احمقانه بوده در این صورت این کارش آن را بدتر کرده بود. روبروی در بسته بی حرکت ایستاد و در حالی که نفس خود را در سینه حبس کرده بود به صدای پای دکتر در آخرین پله ها و نفس های سنگین او که در مقابل در ایستاده بود و می خوااست پیش از در زدن نفس تازه کند گوش می داد.
در
- مترجم: حسن زیادلوناشر: پایانزبان اصلی: ادبیات فرانسوینوع جلد: شومیزقطع: رقعیتاریخ انتشار: 1402تیراژ: 100نوبت چاپ: 1




























































