سیاوش در همة زمانها وجود دارد. سیاوش در روزگار ملخ یک زال و سپید مو است. انگار از اسطوره متولد شده است. اما آیا زمانة او پندار و گفتار و کردار نیک دارند؟ او زمینی زندگی میکند. اما دچار یک تغییر مهم در زندگی میشود. این تغییر، در نتیجه اصلِ داستانِ سیاوش (شاهنامه) در دل داستان (روزگار ملخ است). سامان ایستاد. بارها در هنگامهی آواز صبحگاهی پرندگان، سربازانی را دیده بود که کنار تابلوی پادگان در انتظار ماشین نشسته بودند. سربازانی که پوستشان از آفتاب سوخته بود. با یک اشاره میتوانستند بپرند پشت و به چالاکی سوار بشنود. حالا پسر جوانی را میدید با موها و پوستی سفید. وقتی به چشمان نم دار سیاوش نگاه کرد یاد تصویری مبهم افتاد که خیلی وقتها در خوابهایش تکرار میشد. او را به رنگی از اسرار میدید.
روزگار ملخ
- نویسنده: مجید رحمانیناشر: صادزبان اصلی: ادبیات فارسینوع جلد: شومیزقطع: رقعیتاریخ انتشار: 1403368 صفحهتیراژ: 500نوبت چاپ: 1






























































