کتاب روزی که زندگی کردن آموختم اثری با شکوه و سرشار از امید و هوای تازه برای زندگی است و به روایت داستان جاناتان شخصیت اصلی داستان میپردازد که با وجود موفقیتهای کاری بسیار، موضوعات زیادی در زندگی او را درگیر خود کرده تا جایی که حادثهای باعث میشود بداند زندگی فراتر از روزمرگی است. داستان از این قرار است که روزی جاناتان در حال قدم زدن کنار لنگرگاهی در سان فرانسیسکو بود که ناگهان زنی کولی دستش را گرفته و به او میگوید که میتواند آینده او را بخواند. او هم از روی کنجکاوی قبول میکند اما پس از اتمام حرفهای زن کولی، از این کار پشیمان شده و متوجه میشود که آمادگی شنیدن حرفهای زن کولی را نداشته بنابراین همه چیز در زندگی او دگرگون شده و دیگر هیچ چیز مانند قبل نمیشود. در این میان او برای یافتن خویشتن به سفری ماجراجویانه رهسپار شده که پر از تجربههای دگرگون کننده است.
روزی که زندگی کردن آموختم
- نویسنده: لوران گونلمترجم: داود نوابیناشر: نشر نونزبان اصلی: ادبیات فرانسوینوع جلد: شومیزقطع: رقعیتاریخ انتشار: 1400272 صفحهتیراژ: 500نوبت چاپ: 11عنوان اصلی: Le jour où j'ai appris à vivre



























































