آرتورو باندینی راهی طولانی آمده، جاهای مختلفی کار کرده، سرخورده شده، عشق ورزیده، قلدری کرده، لاف زده. او از کلورادو راه افتاد و به لسآنجلس رسید؛ به سرزمین رؤیاهایش. در مسافرخانهای اتاقی گرفته، در بانکرهیلِ لسآنجلس. دنبال کار میگردد و کاری هم پیدا میکند که ربطی به کتاب و نویسندگی دارد. منتها روح آرتورو آرام و قرار ندارد؛ شهرت میخواهد و دیدهشدن و پذیرفتهشدن. آرتورو درآمد دارد و برای خودش ولخرجی هم میکند. رابطهی عاشقانهای به هم میزند و زنان را یاد میگیرد. او از لسآنجلس میخواهد تکهای از خودش را به او بدهد، به رویش آغوش بگشاید، بگذارد با پاهایش خیابانهای شهر را بگردد و دوستش داشته باشد. آرتورو که مثل خالقش، جان فانته، از خانوادهای با ریشههای ایتالیایی از کلورادو آمده، فقر را چشیده، به خانه و کاشانه پشت کرده، دست از ایمان کشیده، فقط به یک امید: روزی نویسندهای بزرگ خواهم شد. موفقیت و درخشش آرتورو هم قریبالوقوع است و هم نامحتمل: بازهم درست مثل خالقش.
رویاهای بانکرهیل
- نویسنده: جان فانتهمترجم: محمدرضا شکاریناشر: افقزبان اصلی: ادبیات انگلیسینوع جلد: شومیزقطع: رقعیتاریخ انتشار: 1403176 صفحهتیراژ: 500نوبت چاپ: 4عنوان اصلی: Dreams from Bunker Hill






























































